1. a dress that sits loosely
پیراهنی که گشاد است
2. She fastened the belt loosely around her waist.
[ترجمه گوگل]کمربند را به آرامی دور کمرش بست
[ترجمه ترگمان]کمربند را شل دور کمرش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کمربند را شل دور کمرش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Hold the rope loosely between your finger and thumb.
[ترجمه گوگل]طناب را آزادانه بین انگشت و شست خود نگه دارید
[ترجمه ترگمان]طناب را شل بین انگشت و انگشت خود نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طناب را شل بین انگشت و انگشت خود نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He had lost weight and the suit hung loosely on him.
[ترجمه مهراد] او وزن از دست داده بود و کت و شلوارش آزادانه به تنش ایستاده بود|
[ترجمه گوگل]وزنش کم شده بود و کت و شلوار رویش آویزان بود[ترجمه ترگمان]وزن خود را از دست داده بود و کت و شلوارش چسبیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His shaggy grey hair fell loosely across his brow.
[ترجمه گوگل]موهای خاکستری پشمالویش به آرامی روی پیشانی اش افتاده بود
[ترجمه ترگمان]موهای خاکستری اش شل شده بود و به سختی روی پیشانی اش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موهای خاکستری اش شل شده بود و به سختی روی پیشانی اش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Cover the fish loosely with foil and bake for 30 minutes.
[ترجمه گوگل]روی ماهی را با فویل بپوشانید و به مدت 30 دقیقه در فر قرار دهید
[ترجمه ترگمان]ماهی را به طور شل با فویل بپوشانید و به مدت ۳۰ دقیقه بپزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماهی را به طور شل با فویل بپوشانید و به مدت ۳۰ دقیقه بپزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This phrase can be loosely translated as 'Go away'.
[ترجمه گوگل]این عبارت را می توان به راحتی به عنوان «برو» ترجمه کرد
[ترجمه ترگمان]این عبارت را می توان به طور بی ربط ترجمه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این عبارت را می توان به طور بی ربط ترجمه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He wore plimsolls, loosely tied with bits of string.
[ترجمه گوگل]او لباسهای شلواری میپوشید که با تکههایی از ریسمان بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]He را که با نخ بسته شده بود به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]He را که با نخ بسته شده بود به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A pretty scarf was loosely knotted around her neck.
[ترجمه گوگل]یک روسری زیبا دور گردنش گره خورده بود
[ترجمه ترگمان]روسری قشنگی دور گردنش گره خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روسری قشنگی دور گردنش گره خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These stories can be loosely grouped into three types.
[ترجمه گوگل]این داستان ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]این داستان ها می توانند به طور آزاد در سه نوع گروه بندی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این داستان ها می توانند به طور آزاد در سه نوع گروه بندی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Tim clasped his hands together and held them loosely in front of his belly.
[ترجمه گوگل]تیم دستانش را به هم قلاب کرد و آنها را آزاد جلوی شکمش گرفت
[ترجمه ترگمان]تیم دو دستش را به هم فشرد و آن ها را شل جلوی شکمش نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تیم دو دستش را به هم فشرد و آن ها را شل جلوی شکمش نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The film is loosely based on the novel by Kundera.
[ترجمه گوگل]این فیلم بر اساس رمانی از کوندرا ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این فیلم براساس رمانی به نام Kundera ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فیلم براساس رمانی به نام Kundera ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She knotted the scarf loosely around her neck.
[ترجمه گوگل]روسری را به آرامی دور گردنش گره زد
[ترجمه ترگمان]روسری را شل دور گردنش گره زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روسری را شل دور گردنش گره زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Economic growth can be loosely defined as an increase in GDP.
[ترجمه گوگل]رشد اقتصادی را می توان به طور ساده به عنوان افزایش تولید ناخالص داخلی تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]رشد اقتصادی می تواند به طور بی ربط به عنوان افزایش تولید ناخالص داخلی تعریف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رشد اقتصادی می تواند به طور بی ربط به عنوان افزایش تولید ناخالص داخلی تعریف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید