looming یعنی چیزی که به زودی اتفاق می افته، معمولاً یه چیز ترسناک یا نگران کننده که نزدیکه.
چند تا مثال:
A storm is looming on the horizon
یه طوفان داره از دور میاد
The deadline is looming, and I haven’t started my project yet
موعد تحویل نزدیکه، ولی هنوز پروژه مو شروع نکردم.
صالح حسینی در پانوشت رمان موبی دیک اینگونه مینویسد:
به استناد کتابچه راهنمای موبی دیک
( Herman Melville's Moby - Dick monarch notes ) در توضیح لفظ looming آمده که این لفظ ابداع خود" ملویل" است و قبل از او وجود نداشته است و به معنای
... [مشاهده متن کامل]
Foreshadowing of future occupances است
یعنی: از پیش خبر دادن از اتفاقاتی در آینده نزدیک.
شبح
در آستانه ظهور/وقوع/ نزدیک شونده/ قریب الوقع/ تهدیدکننده/ هول برانگیز/ محتوم
تهدیدگر
در حال نمایان شدن ، در حال پدیدار شدن
ترسناک
چالش برانگیز
قریب الوقوع
نوظهور
نزدیک شونده
ناگهانی
از دور نمایان شدن
ناگهانی ظاهر شدن
فاجعه
ضرب العجل
قریب الوقوع ( چیز ناخوش آیند )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)