1. looks like something the cat brought in (or dragged in)
خیلی کثیف است،مثل چیزی که گربه به خانه آورده است
2. he looks angry
او عصبانی می نماید.
3. he looks at foreigners with suspicion
او به برون مرزی ها با بد گمانی نگاه می کند.
4. he looks like your double!
او عین تو است !
5. he looks pale and thin
به نظر رنگ پریده و نحیف است.
6. he looks upon cooking as boring
او آشپزی را ملالت آور می داند.
7. his looks and manner of speaking disposed the audience to accept his demands
قیافه و طرز حرف زدن او حضار را مستعد قبول کردن خواسته های او کرد.
8. his looks match his character
قیافه اش به شخصیتش می خورد.
9. it looks as if it is going to snow
مثل اینکه می خواهد برف بیاید.
10. it looks easy
آسان به نظر می رسد.
11. it looks like a clear day tomorrow
به نظر می رسد که فردا هوا صاف خواهد بود.
12. it looks like rain
مثل اینکه می خواهد باران بیاید.
13. it looks like rain
گویا می خواهد باران بیاید.
14. she looks her age
قیافه اش به سنش می خورد.
15. she looks like nothing on earth in those old clothes
در آن لباس های قدیمی،خیلی عجیب و غریب به نظر می رسد.
16. it looks like
به نظر می رسد (که)،چنانکه گویی
17. her room looks a mess
اتاق او خیلی ریخته واریخته است.
18. his flat looks very classy
آپارتمان او به نظر خیلی شیک و پیک می آید.
19. his good looks came in handy
قیافه ی خوب او خیلی به دردش خورد.
20. kennedy's boyish looks
قیافه ی پسرسان کندی
21. my shirt looks expensive, but in reality i bought it for only five dollars
پیراهن من گران به نظر می رسد ولی در واقع آن را فقط پنج دلار خریدم.
22. the building looks onto a park
روی ساختمان مشرف به پارک است.
23. the foreboding looks of the doctor who was examining the body
قیافه ی شوم دکتری که مرده را معاینه می کرد
24. the funny looks and acts of charlie chaplin
قیافه و حرکات خنده آور چارلی چاپلین
25. the future looks bright
آینده درخشان می نماید.
26. the room looks seaward
اتاق رو به دریا است.
27. i like your looks better
از قیافه ی تو بیشتر خوشم می آید.
28. mehri's complexion and looks are flawless
رنگ و آب و قیافه ی مهری نقص ندارد.
29. she has both looks and youth
او هم زیبایی دارد هم جوانی.
30. she has stunning looks
زیبایی خیره کننده ای دارد.
31. she has money and looks going for her
پول و قیافه به او مزیت می دهد.
32. she used her good looks to compensate for her lack of intelligence
او از زیبایی خود برای جبران کم هوشی اش استفاده می کرد.
33. genes also determine height and looks
ژن ها قد و قیافه را هم تعیین می کنند.
34. one can guess from the looks of it
از ظواهر امر می توان حدس زد.
35. she prided herself on her looks
او به قیافه ی خود می نازید.
36. the color of this cloth looks lighter in daylight
رنگ این پارچه در روشنایی روشن تر به نظر می رسد.
37. zhilla is vain about her looks
ژیلا به قیافه اش می نازد.
38. he is proud of his own looks
او به قیافه ی خودش می نازد.
39. i look at him and he looks at me
من به او نگاه می کنم و او به من نگاه می کند.
40. she broke a bone and it looks like a nasty break
استخوانش شکست و شکستگی آن به نظر وخیم می آید.
41. he became conscious of his wife's inquisitive looks
او متوجه نگاه های کنجکاوانه ی زنش شد.
42. i didn't remark any changes in her looks
متوجه تغییری در قیافه ی او نشدم.
43. several countries' ambassadors with exotic clothes and looks
سفیران چندین کشور با جامه ها و قیافه های عجیب و غریب
44. they responded to our criticism with dark looks
آنان با نگاه های خشم آلود خود نسبت به انتقاد ما واکنش نشان دادند.
45. when it comes to money he is not as innocent as he looks
در مورد پول آنقدرها هم که به نظر می آید ساده لوح نیست.