looking


نما، بنظر آینده

جمله های نمونه

1. looking with tearful, hopeless eyes
(در حال) نگاه کردن با چشمانی اشک آلود و عاری از امید

2. he is looking for full-time employment
او در جستجوی کار تمام وقت است.

3. he is looking to buy a new house
او در صدد خرید یک خانه ی جدید است.

4. he kept looking on
او به نگاه کردن ادامه داد.

5. he was looking at me through the window
از پنجره به من نگاه می کرد.

6. he was looking at me with his big, childlike eyes
با چشمان درشت و کودک مانند خود به من نگاه می کرد.

7. he was looking down from those dizzy heights
او داشت از آن ارتفاعات سرگیجه آور به پایین نگاه می کرد.

8. i am looking at your picture
من دارم به عکس تو نگاه می کنم.

9. i am looking for my glasses
دارم دنبال عینکم می گردم.

10. i am looking forward to meeting you
مشتاق دیدار شما هستم.

11. i was looking at the stars overhead
به ستارگان بالای سرم نگاه می کردم.

12. i was looking for apples; i saw none on the table
دنبال سیب می گشتم - روی میز چیزی (سیبی) ندیدم.

13. robert was looking at his fiancee with rapture
روبرت با شیدایی به نامزدش نگاه می کرد.

14. she was looking for some excuse to pigeonhole the project
او دنبال بهانه می گشت که (اجرای) طرح را معوق کند.

15. we are looking for a teacher of quality
ما دنبال یک معلم با ارزش می گردیم.

16. blimey, are you looking for trouble?
ای بابا دنبال دردسر می گردی ؟

17. he is still looking for work
او هنوز دنبال کار می گردد.

18. the birds were looking for grains of corn
پرندگان دنبال دانه های غله می گشتند.

19. they will be looking to reduce their expenditures
آنان در نظر دارند هزینه های خود را کاهش بدهند.

20. eagles were circling overhead looking for prey
عقاب ها در آسمان چرخ می زدند و دنبال طعمه می گشتند.

21. the hungry child was looking at me with piercing eyes
طفل گرسنه با چشمان نافذ به من نگاه می کرد.

22. he skimmed over the list looking for his own name
در جستجوی نام خود فهرست را برانداز کرد.

23. she paged through the magazine looking for a suitable picture
او (به سرعت) مجله را ورق می زد و دنبال یک عکس مناسب می گشت.

24. the folly of jumping before looking
نابخردی پریدن پیش از نگاه کردن

25. do not broadcast this; i am looking for another job
این را بازگو نکن ; دارم دنبال کار دیگری می گردم.

26. he thumbed through the book only looking at the pictures
او کتاب را ورق زد و فقط به تصویرهای آن نگاه کرد.

27. here is the book you were looking for!
این کتابی است که دنبالش می گشتی !

28. there is the man you were looking for
مردی که دنبالش می گشتی آنجاست.

29. this is the very house i was looking for
این درست همان خانه ای است که دنبالش می گشتم.

30. he was probing the mud with a stick looking for the ring he had dropped
او با چوب گل را هم می زد و دنبال انگشتری می گشت که از دستش افتاده بود.

31. the mountains were becoming foggier and more dreamy looking
کوه ها به تدریج مه آلودتر و مبهم تر می شدند.

انگلیسی به انگلیسی

• watching, observing
-looking is added to some adjectives to make other adjectives describing what something looks like.
-looking is added to some adverbs to describe the way a person is thinking.

پیشنهاد کاربران

ظاهر
به نظر آینده
نما
پاییدن
برانداز کردن
زیرنظر گرفتن
چشم دوختن
چشم انداختن
نگریستن
جستجو کردن. دنبال چیزی گشتن
keep looking به جستجو کردن ادامه دهید . . .
Okay, ma'am, your sights are on, باش.
Okay, ma'am, your sights are on,
کامپیوتر:به دنبال
Adjective :
خوش تیپ
خوش چهره
زیبارو
good looking
handsome
cordial
گشتن
لوکینگ= نمایه، مشخصه
به نظر رسیدن
پیداکردن
به ظاهر، ظاهراً
توضیح: در آدرس اینترنتی https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/looking به عنوان معنی looking - نوشته شده:
:having the stated appearance
an odd - looking man
. A linen shirt is casual - looking
What the meaning of strange looking?
نگاه کردن
1سراغ 2 در جستجوی. . . . 3 آینده نگری 4 منظره
تعقیب ، به دنبال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس