1. children looked at toys with wistful eyes
بچه ها با چشمانی مملو از تمنا به اسباب بازی نگاه می کردند.
2. he looked after his grandfather
او از پدر بزرگ خود نگهداری می کرد.
3. he looked angrily at me
او با خشم به من نگاه کرد.
4. he looked at his defeated enemy with a sneer
با نیشخند به دشمن شکست خورده ی خود نگاه کرد.
5. he looked at me condescendingly
او نگاه عاقل اندر سفیه به من کرد.
6. he looked at the captives with an exultant eye
با نگاه پیروزمندانه به اسیران نظر کرد.
7. he looked at the food with languid eyes and turned away
او با نگاه حاکی از بی میلی به غذا نظر کرد و روی خود را برگرداند.
8. he looked at the rugs with admiration
با شگفتی به فرش ها نگریست.
9. he looked at them through a chink in the partition
از درز دیواره به آنها نگاه می کرد.
10. he looked beat(en)
به نظر می رسید که خسته است.
11. he looked over the letter
او نامه را مطالعه کرد.
12. i looked at her and she looked at me
من به او نگاه کردم و او بمن نگاه کرد.
13. i looked at him and he looked at me
من به او نگاه کردم و او بمن نگاه کرد.
14. i looked in on my mother
سری به مادرم زدم.
15. i looked out
به بیرون نگاه کردم.
16. it looked like a terrible nightmare
گویی کابوس وحشتناکی بود.
17. leyli looked at majnoon with ardor
لیلی نگاه پر تب و تابی بر مجنون افکند.
18. manoochehr looked at his watch in agitation
منوچهر با دلواپسی به ساعتش نگاه کرد.
19. men looked at julie in mute admiration
مردها با تحسین همراه با سکوت به جولی نگاه می کردند.
20. pari looked at us
پری به ما نگاه کرد.
21. she looked around in alarm
با ترس به اطراف نگاه کرد.
22. she looked at her students with maternal affection
با محبت مادرانه ای به شاگردان خود نگاه می کرد.
23. she looked at me as if i were mad
به من آنچنان نگاه کرد که گویی دیوانه ام.
24. she looked at me deadpan
در حالی که قیافه گرفته بود به من نگاه می کرد.
25. she looked at me through a mist of tears
از میان لایه ای از اشک به من نگاه کرد.
26. she looked at me with a steady regard
زل زل به من نگاه می کرد.
27. she looked at me with cold, appraising eyes
با نگاه سرد و برانداز کننده ای به من نگریست.
28. she looked at me with her eyes alight
با چشمانی براق به من نگاه کرد.
29. she looked at my paintings with a jaundiced eye
او با نگاه حاکی از بیزاری به نقاشی های من نظر افکند.
30. she looked at the coffin with mournful eyes
او با چشمان ماتم بار به تابوت نگاه می کرد.
31. she looked at the teacher archly
او نگاه شیطنت آمیزی به معلم خود کرد.
32. she looked at us from the corner of her eye
از گوشه ی چشمش به ما نگاه کرد.
33. she looked at us with hatred
او با تنفر به ما نگاه کرد.
34. she looked careworn and ill
او غمگین و بیمار به نظر می رسید.
35. she looked compassionately at the dying old man
با ترحم به پیرمرد مردنی نگاه کرد.
36. she looked lean and fraught
او لاغر و شوریده به نظر می رسید.
37. she looked like a perfect angel
او مثل یک فرشته ی تمام عیار بود.
38. she looked old and pathetic
او به نظر پیر و قابل ترحم بود.
39. they looked alike but their peculiarities of character were quite different
آن دو هم قیافه بودند ولی ویژگی های شخصیت های آنان خیلی متفاوت بود.
40. they looked around to confirm that they were alone
آنها به اطراف نگاه کردند تا مطمئن شوند که تنها هستند.
41. they looked at each other in mild astonishment
آنان با کمی تعجب به یکدیگر نگاه کردند.
42. they looked at foreigners with contempt
آنها به خارجیان با نظر تحقیر می نگریستند.
43. they looked at the executioner with horror
آنان با ترس و بیزاری به جلاد نگاه می کردند.
44. they looked on her as their leader
آنها به او به عنوان رهبر خودشان نگاه می کردند.
45. they looked on him as a father
آنها به چشم پدری به او نگاه می کردند.
46. yassi looked at him with an up glance
یاسی با نگاه رو به بالا به او نظر افکند.
47. her dress looked horrible
پیراهن او واقعا زشت بود.
48. his wife looked awful
زنش قیافه ی وحشتناکی داشت.
49. suddenly she looked afraid
ناگهان به نظر وحشت زده آمد.
50. that plan looked good on paper, but it did not work at all
آن نقشه روی کاغذ خوب به نظر می رسید ولی اصلا موفقیت آمیز نبود.
51. the addicts looked freakish
معتادان قیافه های عجیب و غریبی داشتند.
52. the child looked with awe at the statue of the prophet
کودک با ترس و احترام به مجسمه ی پیامبر نگاه کرد.
53. the lion looked at us through the bars of the cage
شیر از لا به لای میله های قفس به ما نگاه می کرد.
54. the mother looked at her son with pride
مادر با سربلندی به فرزندش نگاه کرد.
55. the picture looked as if a child had daubed it
تصویر آنچنان می نمود که گویی کودکی آن را کشیده است.
56. the poet looked at his own book of poems with indescribable satisfaction
شاعر با خشنودی وصف ناپذیر به کتاب اشعار خود نگاه کرد.
57. the situation looked quite hopeless
وضعیت ظاهرا بسیار نومید کننده بود.
58. we all looked up to uncle reza as a role model
ما همه دایی رضا را به عنوان سرمشق تکریم می کردیم.
59. last night she looked sharp
دیشب خیلی شیک شده بود.
60. the border guard looked at my passport and waved me on
نگهبان مرز به گذرنامه ام نگاهی کرد و اشاره کرد که رد شوم.
61. the bride's mother looked with approval at the bridegroom
مادر عروس با رضایت به داماد نگاه کرد.
62. the garden's proprietary looked and saw
خداوند بستان نظر کرد و دید
63. the hungry child looked longingly at the food in the shop
کودک گرسنه با حسرت به خوراک های مغازه نگاه می کرد.
64. the mountain climbers looked groggy
کوه نوردان بی حال و کسل به نظر می آمدند.
65. the starving natives looked gaunt
بومیان گرسنه،نزار به نظر می رسیدند.
66. as soon as i looked at her, she withdrew her glance
تا به او نگاه کردم (او) نگاهش را برگرداند به طرف دیگر.
67. he lay down and looked at the branches above
او دراز کشید و به شاخه های بالای سرش نگاه کرد.
68. he stood tiptoe and looked inside the room
نوک پا ایستاد و به درون اتاق نگاه کرد.
69. the lost mountain climbers looked a little peaked
کوهنوردان گمشده ظاهری بیمار گونه داشتند.
70. the sun should be looked at only through smoked glass
فقط باید با شیشه ی دودی (یا تیره) به خورشید نگاه کرد.