look out

/lʊk aʊt//lʊk aʊt/

مواظب بودن، مراقب بودن، مترصد بودن، خبردار، آژیر، هشدار، مراقبت، گوش بزنگی، (جای بلند که از آن بتوان اطراف را پایید) دیدبانگاه، برج دیده بانی، پاسدار، مستحفظ، نگهبان، (عامیانه) دلواپسی، نگرانی، (انگلیس) آتیه، چشم انداز آینده، دیده بان، دیدگاه، دورنما، عمل پاییدن، نظریه

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to pay attention to avoid danger.

- Look out when you cross that street.
[ترجمه Sh] هنگامی که از خیابان عبور میکنی مراقب باش
|
[ترجمه امین] وقتی که از آن خیابان عبور می کنی، احتیاط کن.
|
[ترجمه Hassan] وقتی از آن خیابان رد می شوی مراقب باش.
|
[ترجمه امیر] زمانی که از خیابان رد میشوی مواظب باش
|
[ترجمه ناصر] زندگی خصوصی من به شما ربطی ندارد.
|
[ترجمه ناشناس] وقتی از اون خیابان عبور می کنی مواظب باش
|
[ترجمه Mohsen] زندگی خصوصی من به شما ربطی ندارد، مراقب باش
|
[ترجمه گوگل] وقتی از آن خیابان عبور می کنید مراقب آن باشید
[ترجمه ترگمان] وقتی از اون خیابون رد شدی، مراقب خودت باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of keeping watch, searching, or observing.
مشابه: eye, watch

(2) تعریف: a high place or tall structure from which it is possible to observe a wide area.
مشابه: outlook, overlook

(3) تعریف: someone whose job is to keep watch.
مشابه: guard, observer

(4) تعریف: a matter of care, concern, or obligation.
مشابه: care

- My private life is not your lookout.
[ترجمه Sh] هنگامی که از خیابان عبور میکنی مراقب باش
|
[ترجمه امین] وقتی که از آن خیابان عبور می کنی، احتیاط کن.
|
[ترجمه Hassan] وقتی از آن خیابان رد می شوی مراقب باش.
|
[ترجمه امیر] زمانی که از خیابان رد میشوی مواظب باش
|
[ترجمه ناصر] زندگی خصوصی من به شما ربطی ندارد.
|
[ترجمه ناشناس] وقتی از اون خیابان عبور می کنی مواظب باش
|
[ترجمه Mohsen] زندگی خصوصی من به شما ربطی ندارد، مراقب باش
|
[ترجمه گوگل] زندگی خصوصی من مراقب شما نیست
[ترجمه ترگمان] زندگی خصوصی من مراقب تو نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the lookout is equipped with searchlights
برج دیده بانی به نور افکن مجهز است.

2. their lookout about the danger was not heeded!
هشدار آنها درباره ی آن خطر مورد توجه قرار گرفت.

3. a sharp lookout
دیدبانی (مواظبت) دقیق

4. I had the constant temptation to look out of the window.
[ترجمه گوگل]وسوسه دائمی این بود که از پنجره به بیرون نگاه کنم
[ترجمه ترگمان]وسوسه می شدم که از پنجره بیرون را نگاه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She swivelled round to look out of the window.
[ترجمه گوگل]او دور خود چرخید تا از پنجره به بیرون نگاه کند
[ترجمه ترگمان]به اطراف نگاه می کند تا از پنجره بیرون را نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Look out for a sign to the motorway.
[ترجمه سمیرا] گوش بزنگ باشید تابلوی بزرگراه رو ببینید
|
[ترجمه گوگل]به دنبال تابلوی بزرگراه باشید
[ترجمه ترگمان]به بیرون نگاه کنید تا جاده را امضا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Look out for Anna while you're there.
[ترجمه emel] تا وقتی که هستید مراقب آنا باشید
|
[ترجمه گوگل]وقتی آنجا هستید مراقب آنا باشید
[ترجمه ترگمان] مراقب \"آنا\" باش تا اونجایی که هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His arty clothes look out of place in the office.
[ترجمه گوگل]لباس های هنری او در دفتر کار نامناسب به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]لباس های arty به جای دیگری در دفتر به نظر می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I shall look out that I don't trust him again.
[ترجمه گوگل]باید مراقب باشم که دیگر به او اعتماد نکنم
[ترجمه ترگمان]به بیرون نگاه می کنم که دیگر به او اعتماد ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Look out - sir's coming back!
[ترجمه گوگل]مراقب باش - آقا برمیگرده!
[ترجمه ترگمان]- نگاه کنید - قربان، بر می گردم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Look out for symptoms of depression.
[ترجمه گوگل]مراقب علائم افسردگی باشید
[ترجمه ترگمان] مواظب علائم افسردگی باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He knelt up in his bed to look out of the window.
[ترجمه گوگل]روی تختش زانو زد تا از پنجره به بیرون نگاه کند
[ترجمه ترگمان]در بس تر خود زانو زد تا از پنجره بیرون را بنگرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Look out for your Aunt while you're at the station.
[ترجمه گوگل]وقتی در ایستگاه هستید مراقب عمه خود باشید
[ترجمه ترگمان]مراقب عمه ت باش تا وقتی که توی ایستگاه هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "Hey! Look out!" shouted Patty.
[ترجمه گوگل]"هی! مراقب باش!" پتی فریاد زد
[ترجمه ترگمان]\"هی\"! مراقب باش پتی فریاد زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do look out for spelling mistakes in your work.
[ترجمه گوگل]مراقب اشتباهات املایی در کار خود باشید
[ترجمه ترگمان]در کار خود اشتباه ات املائی داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It's a bad lookout for the company if interest rates don't come down.
[ترجمه گوگل]اگر نرخ های بهره کاهش نیابد، برای شرکت بسیار بد است
[ترجمه ترگمان]اگر نرخ بهره پایین نیاید، برای شرکت خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We're always on the lookout for new business opportunities.
[ترجمه گوگل]ما همیشه به دنبال فرصت های تجاری جدید هستیم
[ترجمه ترگمان]همیشه دنبال فرصت های جدید می گردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Troops tried to set up a lookout post inside a refugee camp.
[ترجمه گوگل]سربازان سعی کردند یک پاسگاه دیده بانی در داخل یک کمپ پناهندگان ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی تلاش کردند تا یک پست بازرسی در داخل یک اردوگاه پناهندگان ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. We were instructed to keep a lookout for enemy aircraft.
[ترجمه گوگل]به ما دستور داده شد که مراقب هواپیماهای دشمن باشیم
[ترجمه ترگمان]به ما دستور داده شد که مراقب هواپیماهای دشمن باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. It's my own lookout if I fail this exam.
[ترجمه گوگل]اگر در این امتحان مردود شوم مراقب خودم هستم
[ترجمه ترگمان]اگر این امتحان را رد نکنم، این نظر خودم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. I'm on the lookout for a good book on German history.
[ترجمه گوگل]من به دنبال یک کتاب خوب در مورد تاریخ آلمان هستم
[ترجمه ترگمان]من دارم دنبال یه کتاب خوب تو تاریخ آلمان می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The public should be on the lookout for symptoms of the disease.
[ترجمه گوگل]مردم باید مراقب علائم این بیماری باشند
[ترجمه ترگمان]مردم باید مراقب نشانه های این بیماری باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Police were on the lookout for anyone behaving suspiciously.
[ترجمه گوگل]پلیس به دنبال هر کسی بود که رفتار مشکوکی داشت
[ترجمه ترگمان]پلیس دنبال کسی می گشت که با بدگمانی رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Therapists should always be on the lookout for transference from their clients.
[ترجمه گوگل]درمانگران باید همیشه مراقب انتقال از سوی مراجعان خود باشند
[ترجمه ترگمان]therapists همیشه مراقب انتقال از clients هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. He kept a sharp lookout for any strangers.
[ترجمه گوگل]او به شدت مراقب هر غریبه ای بود
[ترجمه ترگمان]او مراقب هر غریبه ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Armed border guards manned the lookout towers.
[ترجمه گوگل]مرزبانان مسلح برج های دیده بانی را هدایت می کردند
[ترجمه ترگمان]نگهبانان مرزی مسلح، برج های دیده بانی را کنترل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. I'm always on the lookout for interesting new recipes.
[ترجمه گوگل]من همیشه به دنبال دستور العمل های جدید جالب هستم
[ترجمه ترگمان]همیشه دنبال غذاهای جدید می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. When you're driving, keep a sharp lookout for cyclists.
[ترجمه گوگل]وقتی در حال رانندگی هستید، مراقب دوچرخه سواران باشید
[ترجمه ترگمان]وقتی دارید رانندگی می کنید، مراقب دوچرخه سواریه باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. We are constantly on the lookout for new ideas.
[ترجمه گوگل]ما دائماً به دنبال ایده های جدید هستیم
[ترجمه ترگمان]ما دائما به دنبال ایده های جدید هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Keep a lookout for small objects that a baby might swallow.
[ترجمه گوگل]مراقب اشیاء کوچکی باشید که ممکن است کودک ببلعد
[ترجمه ترگمان]دنبال چیزهای کوچک بگرد که ممکنه یه بچه چیزی قورت بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be careful; observe; observatory; be watchful, be on guard
careful looking or watching, guarding; point or tower from which a watch is kept; watchman; person or group that keeps watch, sentry, watchman; view, outlook; responsibility, object of concern
a lookout is a place from which you can see clearly in all directions.
a lookout is also someone who is watching for danger.
if you are on the lookout for something, you are watching out for it; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

look out = watch out
با کمی اغماض
1. Look out پاییدن، مراقب بودن
Look out! There's a car coming.
مراقب باش! یه ماشین داره میاد
بپا ! یه ماشین داره میاد
2. Look up - جست و جوی اطلاعات یا مشورت با یک مرجع
Can you look up the definition of this word for me?
...
[مشاهده متن کامل]

میتونی تعریف این لغت رو برام جست و جو کنی
3. Look down on - نگاه بالا به پایین داشتن، حقیر دانستن، پایین تر از خود دانستن
Example: She looks down on people who don't have a college degree.
او افرادی را که مدرک دانشگاهی ندارند، پایین تر از خود میداند
4. Look forward to - مشتاقانه منتظر چیزی بودن
I'm looking forward to our vacation next month.
مشتاقانه منتظر تعطیلات ماه آینده مان هستم
5. Look after - مراقبت از کسی یا چیزی
Could you please look after my baby while I'm away?
لطفا میتونی طی مدتی که نیستم، از بچه ام مراقبت کنی؟
6. Look back on - به گذشته فکر کردن
As I look back on my youth, I realize how much I've grown.
وقتی به جوانی ام فکر میکنم، متوجه میشم که چقدر بزرگ شده ام.
7. Look into - به دقت تحقیق و بررسی کردن
Example: We need to look into the cause of the issue.
ما باید علت مسئله را به دقت مورد بررسی قرار بدیم
8. Look away - نگاه یا توجه خود را از چیزی دور کردن
Example: I couldn't bear to watch, so I looked away.
حوصله تماشا کردن رو نداشتم، لذا نگاهم رو به جای دیگه دوختم
9. Look for - دنبال چیزی یا کسی بودن
Example: I'm going to look for my keys, they must be somewhere in this room.
دنبال کلیدهام میگردم. باید یه جایی توی این اتاق باشه
10. Look through - نگاه یا بررسی اجمالی، گذرا و سرسری کردن
Example: I need to look through these documents to find your check.
باید این اسناد رو به صورت اجمالی بررسی کنم تا چک تو رو پیدا کنم
نکته: look out for و look after ظاهرا معنی یکسانی دارند، ولی کاربردشون متفاوته.
I will look after my little sister while our parents are away.
در مدتی که پدر و مادرم نیستند، من از خواهر کوچکم مراقبت میکنم
when you drive, you should always look out for pedestrians crossing the street.
موقع رانندگی، همیشه باید مراقب عابران پیاده که از عرض خیابان عبور میکنند، باشید.

به دنبال . . . . بودن
To watch what is happening and be careful
توجه داشتن به چیزی یا کسی یا کاری، پاییدن، زیرنظر داشتن، مراقب . . بودن
- نگاهی انداختن
مشاهده کردن؛ دیدن
● look out for something : حواس به چیزی بودن
●look out for someone: کسی را تحت نظر گرفتن
● look something out for: گشتن دنبال چیزی در وسایل خود
حواس جمع بودن
مواظب باش جلوتو نگا مگه کوری
look - out ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دیدبانی 1
تعریف: استفاده از تمامی وسایل و تجهیزات موجود اعم از دیداری و شنیداری برای پایش خطرات احتمالی در اطراف کشتی
دید داشتن به سمتِ, مشرف بودن
. . . At those kinds of places, we have to look out for ourselves
در اون مکان ها باید مراقب خودمون باشیم
دیده بان
دیده بانی
مراقب بودن
بیرون را نگاه کردن

نگهبانی کردن
Look out for me in half an hour : نیم ساعت دیگه دنبالم بگرد .
Look out = Watch out = Mind out : مراقب بودن ، مواظب بودن ، احتیاط کردن
He stops the car and looks out : ماشین رو متوقف کرد و بیرون را نگاه کرد .
معانی متعددی داره و بستگی داره چگونه بیان شود .
مراقب باش. احتیاط کن.
تحت نظر
هوای کسی را داشتن
Be careful = Look out
be careful_watch out
اخطار
مراقب خودت باش
نگاه کردن، مواظب بودن. بیشتر ایناست.
Look out onto مشرف بودن بر، دید داشتن روی. . .
مواظب باش, مراقب باش,

وقتی داری میری بیرون مواظب باش، مواظب خودت باش ؟ مراقب باش
احتیاط کن
منظره
احنیاط کن - مواضب باش
هشدار سریع
بیرون رانگاه کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس