longitude

/ˈlɑːndʒəˌtuːd//ˈlɒndʒɪtjuːd/

معنی: طول، درازا، طول جغرافیایی
معانی دیگر: درازا رج (در برابر: پهنا رج latitude)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the angular distance on the earth's surface east or west of the prime meridian at Greenwich, England, measured either in degrees or in hours, minutes, and seconds.

جمله های نمونه

1. lattitude and longitude are coordinates of any point on the earth's surface
طول و عرض جغرافیایی مکان هر محل را در سطح کره ی زمین مشخص می کند.

2. Terrestrial longitude is measured in degrees east or west of the Greenwich meridian.
[ترجمه گوگل]طول جغرافیایی زمینی بر حسب درجه شرقی یا غربی از نصف النهار گرینویچ اندازه گیری می شود
[ترجمه ترگمان]طول جغرافیایی خشکی در درجه شرقی یا غربی نصف النهار گرینویچ اندازه گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He noted the latitude and longitude, then made a mark on the admiralty chart.
[ترجمه گوگل]او طول و عرض جغرافیایی را یادداشت کرد، سپس روی نمودار دریاسالاری علامتی گذاشت
[ترجمه ترگمان]به عرض جغرافیایی و عرض جغرافیایی اشاره کرد، سپس علامتی در نمودار admiralty نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The town is at longitude 28° west.
[ترجمه گوگل]این شهر در طول جغرافیایی 28 درجه غربی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]شهر در طول تاریخ ۲۸ ° west است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The prime meridian of longitude is in Greenwich, South London.
[ترجمه گوگل]نصف النهار اصلی طول جغرافیایی در گرینویچ، جنوب لندن است
[ترجمه ترگمان]نصف النهار طول جغرافیایی در گرینویچ، جنوب لندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The city is at longitude 21? ? east.
[ترجمه گوگل]شهر در طول جغرافیایی 21 است؟ ? شرق
[ترجمه ترگمان]شهر در طول longitude ۲۱ است؟ شرق - شرق -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This line of longitude cuts through the jungle.
[ترجمه گوگل]این خط طول جغرافیایی جنگل را قطع می کند
[ترجمه ترگمان]این ردیف طول جغرافیایی از میان جنگل بریده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This amount nearly totaled the remainder of the longitude prize due him, but it was not the coveted prize.
[ترجمه گوگل]این مبلغ تقریباً کل باقیمانده جایزه طول جغرافیایی است که به او تعلق می گیرد، اما این جایزه آرزویی نبود
[ترجمه ترگمان]این مبلغ تقریبا برابر با باقیمانده جایزه طول جغرافیایی به خاطر او بود، اما این جایزه محبوب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So-called solutions to the longitude problem had been a dime a dozen even before the act went into effect.
[ترجمه گوگل]راه حل های به اصطلاح برای مشکل طول جغرافیایی حتی قبل از اجرایی شدن این قانون یک دوجین سکه بود
[ترجمه ترگمان]به اصطلاح راه حلی برای مشکل طول جغرافیایی، ده سنتی بود، حتی قبل از اینکه عمل به اجرا درآید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Perhaps there was a way to read longitude in the relative positions of the celestial bodies.
[ترجمه گوگل]شاید راهی برای خواندن طول جغرافیایی در موقعیت های نسبی اجرام آسمانی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]شاید راهی برای خواندن طول جغرافیایی در موقعیت نسبی اجرام سماوی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Longitude Act established a blue ribbon panel of judges that became known as the Board of Longitude.
[ترجمه گوگل]قانون طول جغرافیایی یک هیئت داوران روبان آبی ایجاد کرد که به عنوان هیئت طول جغرافیایی شناخته شد
[ترجمه ترگمان]قانون جغرافیایی یک پانل آبی روبان آبی تشکیل داد که به عنوان هییت جغرافیایی شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the course of their struggle to find longitude, scientists struck upon other discoveries that changed their view of the universe.
[ترجمه گوگل]دانشمندان در طول مبارزه خود برای یافتن طول جغرافیایی، به اکتشافات دیگری دست یافتند که دیدگاه آنها را نسبت به جهان تغییر داد
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در طول تلاش خود برای پیدا کردن طول جغرافیایی، به کشفیات دیگر که دیدگاه خود را از جهان تغییر دادند برخورد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All places on the same meridian have the same longitude.
[ترجمه گوگل]تمام مکان های روی یک نصف النهار یکسان طول جغرافیایی دارند
[ترجمه ترگمان]تمام جاهایی که در نصف النهار بود همان طول جغرافیایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A similar feature is found at 13 degrees North between 230 degrees and 250 degrees longitude.
[ترجمه گوگل]ویژگی مشابهی در 13 درجه شمالی بین 230 درجه و 250 درجه طول جغرافیایی یافت می شود
[ترجمه ترگمان]یک ویژگی مشابه در ۱۳ درجه شمالی بین ۲۳۰ درجه و ۲۵۰ درجه طول جغرافیایی یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طول (اسم)
length, duration, longitude

درازا (اسم)
length, longitude

طول جغرافیایی (اسم)
longitude

تخصصی

[عمران و معماری] طول جغرافیایی
[زمین شناسی] طول جغرافیایی موقعیت شرقی- غربی نقطهای بر روی زمین که به صورت زاویه میان صفحه نصف النهار مبدا و صفحه نصف النهار عبور کننده از هر نقطه دلخواه تعیین می شود
[ریاضیات] طول جغرافیایی، طول
[آب و خاک] طول جغرافیائی

انگلیسی به انگلیسی

• angular distance measured east or west from the prime meridian (geography)
the longitude of a place is its distance to the west or east of a line passing through greenwich in england: compare latitude.

پیشنهاد کاربران

lat &long Spot
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : lengthen / long
✅️ اسم ( noun ) : length / longevity / longing / lengthiness / longitude
✅️ صفت ( adjective ) : long / longing / longish / longitudinal
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : long / longly / longingly / longitudinally

ساعت کشورها
طول جغرافیایی

بپرس