longingly

/ˈlɒŋɪŋli//ˈlɒŋɪŋli/

آرزومندانه، باشتیاق

جمله های نمونه

1. the hungry child looked longingly at the food in the shop
کودک گرسنه با حسرت به خوراک های مغازه نگاه می کرد.

2. He looked longingly at the food on the table.
[ترجمه گوگل]با حسرت به غذای روی میز نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با حسرت به غذاها روی میز نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She thought longingly of returning to Paris.
[ترجمه گوگل]او با حسرت به بازگشت به پاریس فکر کرد
[ترجمه ترگمان]با حسرت به پاریس بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We looked longingly towards the hills.
[ترجمه گوگل]با حسرت به سمت تپه ها نگاه کردیم
[ترجمه ترگمان]با حسرت به تپه های اطراف نگاه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Over drinks, he speaks longingly of his trip to Latin America.
[ترجمه گوگل]با نوشیدن نوشیدنی، او با حسرت از سفر خود به آمریکای لاتین صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]در طول نوشیدنی ها، او با حسرت از سفر خود به آمریکای لاتین صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Claire looked longingly at the sunlit gardens outside the window.
[ترجمه گوگل]کلر با حسرت به باغ های آفتابی بیرون پنجره نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]کلر با حسرت به باغ های آفتابی بیرون پنجره نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She gazed longingly at the cakes in the shop window.
[ترجمه گوگل]او با حسرت به کیک های ویترین مغازه خیره شد
[ترجمه ترگمان]با اشتیاق به کیک در ویترین مغازه نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He looked longingly at the tray of cakes.
[ترجمه گوگل]با حسرت به سینی کیک نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با حسرت به سینی کیک نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Arthur looked at Flute's cross face and thought longingly of Fred's horse sense at dress rehearsals.
[ترجمه گوگل]آرتور به صورت ضربدری فلوت نگاه کرد و با حسرت به حس اسب فرد در تمرینات لباس فکر کرد
[ترجمه ترگمان]آرتور با حسرت به چهره درهم کشیده Flute نگاه کرد و با حسرت اسب را در تمرین لباس دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Apparently not, for now she was gazing longingly at the pool, then at Liz.
[ترجمه گوگل]ظاهراً نه، در حال حاضر او با حسرت به استخر و سپس به لیز خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]ظاهرا نه، چون حالا با حسرت به آبگیر خیره شده بود، سپس به لیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Adults spoke longingly of real coffee, since even the watery liquid brewed from burnt chicory was not regularly available.
[ترجمه گوگل]بزرگسالان با حسرت از قهوه واقعی صحبت می کردند، زیرا حتی مایع آبکی دم شده از کاسنی سوخته به طور مرتب در دسترس نبود
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترها با اشتیاق از قهوه واقعی صحبت می کردند، چرا که حتی مایع آبکی که از chicory سوخته تولید می شد به طور منظم در دسترس نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Neptina Jones, 2 stares at Jakhaila longingly.
[ترجمه گوگل]نپتینا جونز، 2 با حسرت به جخایلا خیره شده است
[ترجمه ترگمان]Neptina جونز ۲ ساله با اشتیاق به Jakhaila خیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I looked longingly at the bed, but it was a double bed.
[ترجمه گوگل]با حسرت به تخت نگاه کردم اما تخت دو نفره بود
[ترجمه ترگمان]با حسرت به تخت نگاه کردم، اما تخت دونفره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He looks longingly at the teapot and the tiny red cups.
[ترجمه گوگل]با حسرت به قوری و فنجان های ریز قرمز نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• yearningly, with desire, with longing
if you think longingly about something, you think about it with a feeling of desire.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : lengthen / long
✅️ اسم ( noun ) : length / longevity / longing / lengthiness / longitude
✅️ صفت ( adjective ) : long / longing / longish / longitudinal
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : long / longly / longingly / longitudinally

[نهایت امید و آرزو] با حسرت ، حسرت بار

بپرس