longhair

/ˈlɒŋˌher//ˈlɒŋˌher/

معنی: علاقمند به چیزی، دارای موی بلند
معانی دیگر: روشنفکر، آموخته (به ویژه: بیشتر خواهان موسیقی کلاسیک تا موسیقی محلی یا جاز) (longhaired هم می گویند)، مشتاق، علاقمند به چیزی مثل موسیقی وغیره، علاقمندی وافر وبیش از اندازه، علاقمندی غیر عقلانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) someone with long hair, esp. when hair length symbolizes protest against conventional values.

(2) تعریف: (informal) an intellectual or art lover (sometimes used disparagingly).

(3) تعریف: a breed of animal, esp. the domestic cat, with long fur.
صفت ( adjective )
مشتقات: longhaired (adj.)
(1) تعریف: of or typical of a longhair.

(2) تعریف: having long fur.

جمله های نمونه

1. Because of the longer coat the Longhair Division appears to have softer lines and less extreme type than the Shorthair Division.
[ترجمه گوگل]به دلیل بلندتر بودن کت، به نظر می‌رسد که بخش موهای بلند دارای خطوط نرم‌تر و نوع کمتری نسبت به بخش موهای کوتاه است
[ترجمه ترگمان]به دلیل پوشش طولانی تر، بخش Longhair به نظر می رسد که دارای خطوط نرم تر و کم تر از بخش shorthair است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The longhair and wild clothes . I really like his outfit, so I would call him atrip.
[ترجمه گوگل]لباس های مو بلند و وحشی من واقعاً لباس او را دوست دارم، بنابراین او را atrip صدا می کنم
[ترجمه ترگمان]The و لباس های وحشی, من واقعا لباس اون رو دوست دارم واسه همین بهش میگم atrip
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you are longhair, use the benefit of your coat and tail.
[ترجمه گوگل]اگر مو بلند هستید، از مزایای کت و دم خود استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید از آن استفاده کنید، از سود کت و دم خود استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have a round face, longhair and two big eyes.
[ترجمه گوگل]من یک صورت گرد، موهای بلند و دو چشم درشت دارم
[ترجمه ترگمان]صورت گرد و دو چشم درشت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By selectively breeding these animals, breeders eventually produced a dog which consistently produced longhair offspring, and the longhair dachshund was born.
[ترجمه گوگل]با پرورش انتخابی این حیوانات، پرورش دهندگان در نهایت سگی تولید کردند که به طور مداوم فرزندان موی بلند تولید می کرد و سگ داشوند مو بلند متولد شد
[ترجمه ترگمان]با پرورش انتخابی این حیوانات، پرورش دهندگان سرانجام سگی تولید کردند که به طور مداوم فرزندان longhair را تولید می کرد و longhair dachshund متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Longhair Dachshund: There are two theories regarding how the standard longhair dachshund came about.
[ترجمه گوگل]داشوند مو بلند: دو نظریه در مورد چگونگی پیدایش داشوند مو بلند استاندارد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Longhair Dachshund: دو نظریه وجود دارد که در مورد این که the dachshund چگونه مورد بحث قرار گرفته اند، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He joked she's a "girlfriend", but it's ture:Josephine is the longest female partner for him, even though she is a black longhair.
[ترجمه گوگل]او به شوخی گفت که او یک "دوست دختر" است، اما مشخص است: جوزفین طولانی ترین شریک زن برای او است، اگرچه او یک مو بلند سیاه است
[ترجمه ترگمان]او به شوخی گفت که او یک \"دوست دختر\" است، اما مساله آن این است که ژوزفین طولانی ترین شریک زن برای او است، اگرچه او یک longhair سیاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علاقمند به چیزی (اسم)
longhair

دارای موی بلند (صفت)
longhair, long-haired

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) intellectual; fan of the arts; hippie; one who has long hair
(slang) having long hair; common to longhairs

پیشنهاد کاربران

informal/often derogatory
a person with long hair or characteristics associated with it, such as a hippy
غیر رسمی، اغلب تحقیرآمیز/ آدم مو بلند، مثل هیپی ها
مو بلند

بپرس