صفت ( adjective )
• : تعریف: covering an extended period of time.
- He was hoping for a long-term relationship with her, but they broke up after two months.
[ترجمه گوگل] او به رابطه طولانی مدت با او امیدوار بود، اما آنها پس از دو ماه از هم جدا شدند
[ترجمه ترگمان] اون امیدوار بود که یه رابطه طولانی با اون داشته باشه، اما بعد از دو ماه بهم زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون امیدوار بود که یه رابطه طولانی با اون داشته باشه، اما بعد از دو ماه بهم زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Don't you have any long-term plans for your future?
[ترجمه گوگل] آیا برای آینده خود برنامه بلندمدتی ندارید؟
[ترجمه ترگمان] تو نقشه های زیادی برای آینده ات نداری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تو نقشه های زیادی برای آینده ات نداری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید