long standing


دیرین، از مدت ها پیش، از دیرگاه (long standing هم می نویسند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: existing or having existed for a long time.
مترادف: enduring, lasting, long-lived
متضاد: new
مشابه: abiding, ancient, durable, hoary, inveterate, long, long-lasting, old, perennial, perpetual, persistent, time-honored

- his longstanding feud with the chairman
[ترجمه گوگل] دشمنی دیرینه او با رئیس
[ترجمه ترگمان] دشمنی دیرینه او با رئیس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a long-standing enmity
دشمنی دیرین

2. the long-standing enmity between those two families
دشمنی دیرین میان آن دو خانواده

3. There is a longstanding prostitution trade in the port.
[ترجمه گوگل]در بندر تجارت فحشا از دیرباز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک تجارت فحشا طولانی در بندر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Longstanding poverty has been exacerbated by racial divisions.
[ترجمه گوگل]فقر طولانی مدت توسط تقسیمات نژادی تشدید شده است
[ترجمه ترگمان]فقر Longstanding به واسطه تقسیمات نژادی تشدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bob Beamon 's longstanding record for the long jump was eventually broken.
[ترجمه گوگل]رکورد دیرینه باب بیمون در پرش طول سرانجام شکسته شد
[ترجمه ترگمان]سابقه طولانی باب Beamon برای پرش طول در نهایت شکسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Longstanding racial tensions and complaints of persistent police harassment of young people underlay the incidents.
[ترجمه گوگل]تنش های نژادی طولانی مدت و شکایت از آزار و اذیت مداوم جوانان توسط پلیس زمینه ساز این حوادث است
[ترجمه ترگمان]Longstanding تنش ها و شکایات شدید پلیس در مورد آزار و اذیت شدید پلیس از افراد جوان در این حوادث
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The longstanding allegation of police complicity in the activities of Airin's criminal syndicates made the arrest particularly sensitive.
[ترجمه گوگل]ادعای طولانی مدت همدستی پلیس در فعالیت های سندیکاهای جنایتکار آیرین، دستگیری را از حساسیت ویژه ای برخوردار کرد
[ترجمه ترگمان]اتهام طولانی مدت پلیس همدستی در فعالیت های اتحادیه های جنایی Airin باعث شد که این دستگیری به ویژه حساس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The new committee combines the experience of longstanding members with the fresh ideas of new members.
[ترجمه گوگل]کمیته جدید تجربه اعضای قدیمی را با ایده های تازه اعضای جدید ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]این کمیته جدید تجربه اعضای دیرینه را با ایده های جدید اعضای جدید ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These rules are longstanding and entirely clear.
[ترجمه گوگل]این قوانین طولانی مدت و کاملاً واضح هستند
[ترجمه ترگمان]این قوانین پایدار و کاملا روشن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Pittsburgh-based Westinghouse is sharply reducing its longstanding role as a military contractor in order to strengthen ties to the entertainment industry.
[ترجمه گوگل]Westinghouse مستقر در پیتزبورگ به شدت نقش دیرینه خود را به عنوان یک پیمانکار نظامی کاهش می دهد تا روابط خود را با صنعت سرگرمی تقویت کند
[ترجمه ترگمان]The (Westinghouse)مستقر در پیتسبورگ به شدت نقش دیرین خود را به عنوان یک پیمان کار نظامی به منظور تقویت روابط با صنعت سرگرمی کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Madame Bihi was a longstanding diplomatic representative who had been appointed by the government of President Barre.
[ترجمه گوگل]مادام بیهی یک نماینده دیرینه دیپلماتیک بود که توسط دولت پرزیدنت بار منصوب شده بود
[ترجمه ترگمان]مادام Bihi نماینده دیپلماتیک دیرینه بود که توسط دولت President منصوب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fourth, we need to work quickly to solve longstanding problems in SOEs.
[ترجمه گوگل]چهارم، ما باید به سرعت برای حل مشکلات طولانی مدت در شرکت های دولتی کار کنیم
[ترجمه ترگمان]چهارم اینکه، ما باید به سرعت تلاش کنیم تا مشکلات دیرینه در SOEs را حل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their longstanding frostiness dissolves, but both are frightened and ashamed of the mutual attraction that has replaced it.
[ترجمه گوگل]یخ زدگی دیرینه آنها از بین می رود، اما هر دو از جاذبه متقابلی که جایگزین آن شده است، می ترسند و خجالت می کشند
[ترجمه ترگمان]frostiness دیرینه آن ها حل می شود، اما هر دوی آن ها ترسیده اند و از جاذبه دو جانبه که جایگزین آن شده اند شرمسار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In view of our longstanding business relationship, we can conclude the transaction.
[ترجمه گوگل]با توجه به روابط تجاری طولانی مدت ما، می توانیم معامله را انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]با توجه به رابطه تجاری دیرینه ما، ما می توانیم معامله را به پایان برسانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The government has waved the magic wand of legislation over longstanding curriculum problems: overload, differentiation, progression, examination domination.
[ترجمه گوگل]دولت عصای جادویی قانون را بر مشکلات طولانی مدت برنامه درسی تکان داده است: اضافه بار، تمایز، پیشرفت، تسلط بر امتحان
[ترجمه ترگمان]دولت، چوب جادویی قانون گذاری را بر روی مسائل مربوط به برنامه درسی قدیمی تکان داده است: اضافه بار، تمایز، پیشرفت، سلطه امتحانات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The two presidents met for the first time to discuss their longstanding border dispute.
[ترجمه گوگل]رؤسای جمهور دو کشور برای اولین بار با یکدیگر دیدار کردند تا در مورد اختلاف دیرینه مرزی خود گفتگو کنند
[ترجمه ترگمان]این دو رئیس جمهور برای اولین بار با یکدیگر دیدار کردند تا درباره اختلاف مرزی طولانی خود بحث و گفتگو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a long-standing situation has existed for a long time.
existing for a long time, of long duration

پیشنهاد کاربران

کشدار
دیرپای، دیرینه، ماندگار ، کهن
باسابقه
خیلی پیر
بسیار قدیم
خیلی قدیم
یاد نیاوردنی
خیلی کهنه
دیرینه
سرمدی
طولانی
قدیمی
کهنه
کهن
دیرینه
درازمدت
پر قدمت
بلند مدت
ماندگاری طولانی مدت
پس از مدتی
طولانی مدت
مزمن
دیرپا، دیرین و دیرینه، قدیمی، طولانی، دارای قدمت، ریشه دار
طول کشیده
طول کشیده ،
دیرپا
دیرینه، طولانی مدت، همیشگی، دراز مدت، دیرباز
بلند مدت، طولانی مدت
دیرینه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس