long face

/ˈlɔːŋˈfeɪs//ˈlɒŋfeɪs/

غمگین، چهره ی محزون، قیافه ی گرفته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: long-faced (adj.)
• : تعریف: an unhappy, sad, or discontented facial expression.

جمله های نمونه

1. He came to me with a very long face.
[ترجمه سعید] او با جهره ای نگران نزد من آمد
|
[ترجمه گوگل]با چهره ای بسیار دراز به سمت من آمد
[ترجمه ترگمان] اون با یه چهره خیلی طولانی اومد پیش من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Worst of all, his long face was more contorted than ever in the fury of self-pity.
[ترجمه گوگل]بدتر از همه این بود که صورت دراز او در خشم خود تاسف بیش از هر زمان دیگری درهم کشیده بود
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه این بود که چهره طولانیش از همیشه منقبض شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His long face expressed conventional regret at what had happened, the news having been conveyed by Nathan on the previous morning.
[ترجمه گوگل]چهره بلند او بیانگر پشیمانی متعارف از اتفاقی بود که نیتان صبح قبل این خبر را منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]چهره دراز او از اتفاقی که روی داده بود، حاکی از پشیمانی معمولی بود، این خبر از جانب ناتان در صبح روز قبل شنیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Never-ending telly, Mum's long face, and a turkey dinner that nobody wanted to eat, not even Henry.
[ترجمه گوگل]تلویزیون بی پایان، صورت دراز مامان، و یک شام بوقلمون که هیچ کس، حتی هنری، نمی خواست آن را بخورد
[ترجمه ترگمان]صورت دراز مامان، صورت دراز مامان و یک شام بوقلمون که هیچ کس نمی خواست چیزی بخورد، حتی هنری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hey, Eddie, why the long face?
[ترجمه مدینه] هی ادی. چرا چهره ناراحت؟؟؟
|
[ترجمه من] هی ادی، چرا گرفته ای/ناراحتی؟
|
[ترجمه گوگل]هی، ادی، چرا صورت دراز؟
[ترجمه ترگمان]هی، \"ادی\"، چرا صورت دراز؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His long face, punctuated by a pencil mustache, is a place of jowls, creases and inflammation.
[ترجمه گوگل]صورت دراز او که با سبیل مدادی نقطه‌گذاری شده است، محل جفت، چین و التهاب است
[ترجمه ترگمان]صورت دراز او که با یک سبیل مداد از هم جدا شده بود، جای دو غبغب، چین و چروک افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His eyes were wide-set, and his long face was fair-skinned: seen from certain angles it had an almost feminine prettiness.
[ترجمه گوگل]چشمانش گشاد بود و صورت درازش پوست روشنی داشت: از زوایای خاصی دیده می شد زیبایی تقریباً زنانه ای داشت
[ترجمه ترگمان]چشمانش گشاد شده بودند و صورت دراز او کاملا تیره بود؛ از زوایای خاصی دیده می شد که زیبایی زنانه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has his father's long face, hangdog expression and lank fair hair.
[ترجمه گوگل]او چهره دراز پدرش، حالت سگ دار آویزان و موهای نازک و روشن دارد
[ترجمه ترگمان]او چهره طولانی پدرش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A long face, hangdog, sad-sack, and dusty hair, reddish brown.
[ترجمه گوگل]صورت دراز، سگ دار آویزان، گونی غمگین و موهای غبار آلود، قهوه ای مایل به قرمز
[ترجمه ترگمان]یک چهره طولانی، کثیف، کثیف و موهای گرد و گرد و قهوه ای مایل به قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your boss won't pull a long face this time.
[ترجمه گوگل]رئیس شما این بار قیافه درازی نمی کند
[ترجمه ترگمان]این دفعه دی گه رئیست صورت بلند نمی گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She pulls a long face as soon as anything happens to displease her.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه اتفاقی می افتد که او را ناراضی کند، صورت درازی می کشد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه اتفاقی برای او بیفتد، صورت درازی به خود می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her frown made her long face look even longer.
[ترجمه گوگل]اخم هایش باعث می شد صورت درازش بلندتر به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]اخم او صورت دراز او را بیشتر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A big man, all day long face, not recogniaed.
[ترجمه گوگل]یک مرد بزرگ، چهره تمام روز، شناخته نشده است
[ترجمه ترگمان]یک مرد بزرگ، تمام روز، نه recogniaed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has worn a long face every day since his demotion.
[ترجمه گوگل]او از زمان تنزل مقامش هر روز یک صورت بلند می پوشد
[ترجمه ترگمان]هر روز از تنزل رتبه او صورت درازی به خود گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unhappy face, worried, sad

پیشنهاد کاربران

مترادف؛ Sad expression, Gloomy look, Disappointed face, Downcast appearance
مثال؛
Why the long face? You should be happy about the good news!
He walked into the room with a long face, clearly upset about something.
...
[مشاهده متن کامل]

After losing the match, the team had long faces, disappointed with their performance.
این اصطلاح معمولاً در مکالمات روزمره برای پرسیدن دلیل ناراحتی فرد به کار می رود.

?Why the long face
چرا اخمات تو همه؟
یا به قول دوستان : چرا لب و لوچه ت آویزونه؟ ، چرا پکری؟ ، چرا ناراحتی مگه کشتی هات غرق شدن؟و. . .
چهره ی مغموم، صورتِ درهم
قیافه آویزون
معادل فارسی : مگه کشتی هات غرق شده؟
غمگین و افسرده
لب و لوچه آویزان

an unhappy or disappointed expression.
"if you go to the party, don't spoil your Uncle's evening with a long face
پَکَر
ناراحت

بپرس