آنقدر / اونقدر
Ex. Learn from the mistakes of others. You can't live long enough to make them all yourself !
از اشتباهات دیگران درس بگیر چون نمیتونی اونقدر عمر کنی که همه شو خودت تجربه کنی!
از اشتباهات دیگران درس بگیر چون نمیتونی اونقدر عمر کنی که همه شو خودت تجربه کنی!
میخاستم تا بعد از [پخت یا خوردن]کیک صبر کنم، اما فکر میکنم به اندازه کافی صبر کرده ایی.
بلند بالا
به قدر کافی
یعنی به اندازه کافی از چیزی ( زمان و . . . ) سپری بشه.
مثلا در جمله زیر "به اندازه کافی" زمان گذشته تا سیگار دوم رو روشن کنه:
It's been long enough since my last cigarette
مثلا در جمله زیر "به اندازه کافی" زمان گذشته تا سیگار دوم رو روشن کنه:
به اندازه کافی
نسبتاً زیاد
به اندازه کافی : )
بسیار زیاد