loll

/ˈlɑːl//lɒl/

معنی: لم، زبان بیرون، لم دادن، لمیدن، بیرون افتادن، اویختن
معانی دیگر: (با تنبلی یا آسودگی) لمیدن، واکشیدن، والمیدن، پژمرده و آویخته شدن (به ویژه گیاه)، پلاسیدن، ور چلسگیدن، خمیده و پژمرده شدن یا کردن، خمود شدن یا کردن، (زبان) بیرون آمدن، برون آویختن، تکیه

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: lolls, lolling, lolled
(1) تعریف: to stand, lean, or lie in a lazy or relaxed manner; lounge.
مترادف: lounge
مشابه: idle, lie, loaf, loiter, recline, repose, slouch, slump, sprawl

(2) تعریف: to hang down loosely; droop; dangle.
مترادف: dangle, hang
مشابه: droop, flop, sag

- The dog's tongue was lolling from its mouth.
[ترجمه گوگل] زبان سگ از دهانش می‌ریخت
[ترجمه ترگمان] زبان سگ از دهانش آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: lollingly (adv.), loller (n.)
• : تعریف: to allow to hang down loosely.
مترادف: hang
مشابه: dangle, droop, flop, sag

جمله های نمونه

1. he likes to loll about on the beach
دوست دارد در ساحل دریا دراز بکشد (و کاری نکند).

2. all these lads do is loll about and booze
این نوجوانان کاری جز بیعاری و مشروب خواری نمی کنند.

3. There were several kids lolling around outside the club.
[ترجمه گوگل]چند تا بچه بیرون باشگاه در حال غر زدن بودند
[ترجمه ترگمان]چند تا بچه بیرون کلوپ افتاده بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They lolled and lolloped about day after day.
[ترجمه گوگل]آنها روز به روز غر می زدند و لول می زدند
[ترجمه ترگمان]هر روز بعد از ظهر به آنجا می رفتند و می نشستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was lolling on the sofa in the shadows near the fire.
[ترجمه گوگل]او روی مبل در سایه های نزدیک آتش می غلتید
[ترجمه ترگمان]روی نیمکت نزدیک آتش لمیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He lolled and lolloped about after school.
[ترجمه گوگل]او بعد از مدرسه غرغر می کرد و در اطرافش غر می زد
[ترجمه ترگمان]بعد از مدرسه رفت و آمد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was lolling in an armchair.
[ترجمه گوگل]روی صندلی راحتی داشت غر می زد
[ترجمه ترگمان]روی یک صندلی راحت لمیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His head lolled forward in his sleep.
[ترجمه گوگل]سرش در خواب به جلو خم شد
[ترجمه ترگمان]سرش در خواب به جلو خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dog lolled its tongue out in hot weather.
[ترجمه گوگل]سگ در هوای گرم زبانش را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]سگ در هوای داغ روی زبانش نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hunting dog lolled its tongue out.
[ترجمه گوگل]سگ شکاری زبانش را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]سگ شکاری زبانش را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He lolled back in his chair.
[ترجمه گوگل]به صندلیش تکیه داد
[ترجمه ترگمان]به پشتی صندلی اش تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He lolled back in his comfortable chair.
[ترجمه گوگل]روی صندلی راحتش تکان خورد
[ترجمه ترگمان]به پشتی صندلی اش تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When he let go the head lolled sideways.
[ترجمه گوگل]وقتی او را رها کرد، سرش به طرفی لال شد
[ترجمه ترگمان]وقتی سرش را از پهلو خم کرد، سرش را کج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jim should get a job instead of lolling around the house all day.
[ترجمه گوگل]جیم باید به جای اینکه تمام روز در خانه غوغا کند، کار پیدا کند
[ترجمه ترگمان]جیم باید به جای این که تمام روز دور خانه lolling کار پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He lolled back in his chair by the fire.
[ترجمه گوگل]روی صندلیش کنار آتش تکون خورد
[ترجمه ترگمان]او کنار آتش نشسته بود و به پشتی صندلی تکیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لم (اسم)
loll, trick

زبان بیرون (اسم)
loll

لم دادن (فعل)
loll, lounge

لمیدن (فعل)
loll, lounge, recline

بیرون افتادن (فعل)
loll

اویختن (فعل)
hang, append, hang out, dangle, loll, slouch

انگلیسی به انگلیسی

• sprawl, lean or lounge about lazily, recline; hang loosely, droop; allow to hang or droop
if you loll somewhere, you sit or lie in a very relaxed position.
if your head or tongue lolls, it hangs loosely.
if you loll about or loll around somewhere, you lie or stay there in a lazy way, doing nothing in particular.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To sit or lie in a relaxed way; lounge 🛀
🔍 مترادف: Recline
✅ مثال: He lolloped on the couch all afternoon, doing nothing productive.
۱. لمیدن. لم دادن. ولو شدن ۲. آویزان شدن
مثال:
If you make for it, it lolls out its tongue,
اگر به طرف او حرکت کنی زبانش را آویزان می کند.
لم دادن
Lolling in the chair
loll ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: لمیدگی 2
تعریف: وضعیتی که در آن کشتی براثر ناپایداری ناشی از بارگیری نامناسب به چپ یا راست متمایل می شود

بپرس