loin

/ˌlɔɪn//loɪn/

معنی: گرده، کمر، صلب، گوشت گرده
معانی دیگر: (گوشت) گوشت گرده، فیله، پشت مازو، (جمع) قدرت جنسی، اندام های جنسی، (معمولا جمع: بخش پایین کمر از استخوان کپل تا دنده ها) کمر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the part on either side of the spine between the lower ribs and the hipbone.

(2) تعریف: a cut of meat taken from the loin of an animal.

(3) تعریف: (pl.) the region of the thighs, groin, and genitals.

جمله های نمونه

1. a loin of pork
گوشت گرده ی خوک

2. Slice loin and place on other half of plate; drizzle with oil and sprinkle with basil.
[ترجمه گوگل]کمر را برش دهید و در نیمه دیگر بشقاب قرار دهید با روغن بریزید و ریحان بپاشید
[ترجمه ترگمان]Slice ران در نیمه دیگر بشقاب قرار داده می شود؛ باران ریزی دارد و ریحان خشک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Chops from the loin are rib, loin, and butterfly.
[ترجمه گوگل]برش هایی از کمر به صورت دنده، کمر و پروانه است
[ترجمه ترگمان]گوشت ران گوشت دنده و ران و پروانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Those cut nearest the short loin contain the tip of the hipbone; they an-e pin-bone steaks.
[ترجمه گوگل]آنهایی که نزدیک به کمر کوتاه بریده می شوند، نوک استخوان لگن را در بر می گیرند آنها استیک پین استخوان
[ترجمه ترگمان]ان هایی که به آن ها نزدیک بودند، نوک استخوان لگن را در دست داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For grilling, choose top loin, sirloin, rib eye, Porterhouse or bone steaks.
[ترجمه گوگل]برای کباب کردن، استیک های کمری، سیلی، چشمی، پورترهاوس یا استخوانی را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]برای کباب کردن، گوشت گوساله، گوشت دنده، گوشت دنده، گوشت دنده و گوشت استخوان را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Skinless chicken breast and turkey, pork loin, tenderloin, flank steak.
[ترجمه گوگل]سینه مرغ و بوقلمون بدون پوست، گوشت خوک، فیله، استیک پهلو
[ترجمه ترگمان]گوشت مرغ و بوقلمون، ران خوک، گوشت خوک، گوشت خوک، استیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mince pork loin with pork fat. Mix with marinade and stir until sticky, set aside for 15 minutes.
[ترجمه گوگل]گوشت چرخ کرده گوشت خوک با چربی گوشت خوک با ماریناد مخلوط کنید و هم بزنید تا چسبناک شود و به مدت 15 دقیقه کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک با گوشت خوک با ادویه و گوشت مخلوط میشه و تا ۱۵ دقیقه دیگه حرکت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wash, wipe and cut pork loin into thick slices. Marinate with seasoning for 10 minutes. Dip both sides of pork with all-purpose flour. And shallow fry until golden brown. Put onto roasting tin.
[ترجمه گوگل]گوشت خوک را بشویید، پاک کنید و به برش های ضخیم برش دهید 10 دقیقه با چاشنی مرینیت کنید دو طرف گوشت خوک را با آرد همه منظوره آغشته کنید و کم عمق سرخ کنید تا قهوه ای طلایی شود روی قالب بریان بگذارید
[ترجمه ترگمان]کارواش، پاک کن و گوشت خوک را به تکه های ضخیم تبدیل کنید برای ده دقیقه با چاشنی از چاشنی استفاده کن که هر دو طرف گوشت خوک رو با همه پودر تبدیل کنیم و تا وقتی که قهوه ای روشن بشه آن قوطی را باز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Important faults: Long loin, narrow or hollow.
[ترجمه گوگل]عیوب مهم: کمر بلند، باریک یا توخالی
[ترجمه ترگمان]عیب مهم: کمر دراز، باریک یا توخالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Moi un jour j'irai plus loin, que les chemins qui m'entourent.
[ترجمه گوگل]Moi un jour j'irai plus loin، que les chemins qui m'entourent
[ترجمه ترگمان]او یک کمر و یک ران به علاوه کمر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Et loin des beaux discours, des grandes th é ories.
[ترجمه گوگل]Et loin des beaux discours، des grandes th é ories
[ترجمه ترگمان]و این گوشت خوک discours بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The toxic ingredients are a loin and aloe - emodin.
[ترجمه گوگل]مواد سمی کمر و آلوئه - امودین هستند
[ترجمه ترگمان]ترکیبات سمی یک ران و آلوئه ورا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That's true. loin is a cat, a very big cat.
[ترجمه گوگل]درست است کمر یک گربه است، یک گربه بسیار بزرگ
[ترجمه ترگمان]درست است ران یک گربه است، یک گربه بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The back is muscular with firmly muscled loin.
[ترجمه گوگل]پشت عضلانی با کمر ماهیچه ای محکم است
[ترجمه ترگمان]کمر، عضلانی و عضلانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرده (اسم)
granule, disk, disc, pollen, kidney, loin, haunch, feuilleton, hunkers

کمر (اسم)
drag, middle, girdle, waistline, loin, reins

صلب (اسم)
loin

گوشت گرده (اسم)
loin, saddle

انگلیسی به انگلیسی

• part of the body below the ribs and above the hipbones (in humans or quadruped animals); cut of meat from the loin area
someone's loins are the front part of their body between their waist and thighs, especially their sexual organs; a literary use.
loin, or a loin, is a piece of meat which comes from the back or sides of an animal, quite near the tail end.
if you gird up your loins or gird your loins, you prepare to do something difficult or dangerous; a literary expression.

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] کمر، صُلب
گوشت راسته گوساله یا گاو
a part of a body or large cut of meat on the both sides of spine from lowest ribs to the hip bones
Chuck : گوشت قسمت شانه گوساله
Ribeye : گوشت قسمت دنده گوساله
در آناتومی ( کالبد شناسی ) به ناحیه ی زیر دنده ها و بالای استخوان لگن loin می گویند؛ پهلو

بپرس