logistics

/ləˈdʒɪstɪks//ləˈdʒɪstɪks/

معنی: امایش، منطق نمادی، امادها، مبحی تدارکات لشکر کشی
معانی دیگر: رسیدگی به جزئیات، کارآمایی، مدیریت و اجرای طرح، (ارتش) لجستیک، لشکر آمایی، سپهداری، توشه آمایی، تدارکات لشکرکشی، مبحک تدارکات لشکر کشی، شعبه ای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائطنقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکر کشی بحک میکند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: logistician (n.)
(1) تعریف: (used with a sing. or pl. verb) the aspect of military science relating to the procurement and distribution of equipment and supplies and the maintenance and transportation of troops.

(2) تعریف: the planning and implementing of the details of any operation.

جمله های نمونه

1. the logistics of supplying food to all the famine areas were very complex
جزئیات آذوقه رسانی به کلیه ی نواحی قحطی زده بسیار پیچیده بود.

2. We need to look at the logistics of the whole aid operation.
[ترجمه گوگل]ما باید به تدارکات کل عملیات کمک رسانی نگاه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به تدارکات کل عملیات کمک نگاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The skills and logistics of getting such a big show on the road pose enormous practical problems.
[ترجمه گوگل]مهارت‌ها و تدارکات ارائه چنین نمایش بزرگی در جاده مشکلات عملی عظیمی را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]مهارت ها و تدارکات برای این نمایش بزرگ در جاده مشکلات عملی زیادی به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The logistics of the pregame and halftime shows still are being worked out.
[ترجمه گوگل]تدارکات نمایش های قبل از بازی و نیمه نیمه هنوز در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]تدارکات نیمه نخست و نیمه نخست هنوز در حال انجام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Over tacos, burritos and chickpea salads, they discussed logistics, finances, wardrobes and health concerns.
[ترجمه گوگل]در مورد تاکو، بوریتو و سالاد نخود، آنها در مورد تدارکات، امور مالی، کمد لباس و نگرانی های بهداشتی بحث کردند
[ترجمه ترگمان]در مورد غذاها، burritos و سالاد chickpea، آن ها درباره تدارکات، امور مالی، کمد لباس و نگرانی های بهداشتی بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our third-party logistics and distribution network covers the United States.
[ترجمه گوگل]شبکه تدارکات و توزیع شخص ثالث ما ایالات متحده را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]شبکه توزیع و توزیع ثالث ما، ایالات متحده را تحت پوشش قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Logistics do: getting dinner, keeping house, overseeing child care, buying equipment.
[ترجمه گوگل]لجستیک انجام می دهد: خوردن شام، نگهداری از خانه، نظارت بر مراقبت از کودک، خرید تجهیزات
[ترجمه ترگمان]لجستیک انجام دهید: تهیه شام، نگهداری خانه، نظارت بر مراقبت از کودکان، خرید تجهیزات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Work with Royal Logistics Corps plays a crucial role in getting supplies and troops in and out of the war zone.
[ترجمه گوگل]همکاری با سپاه لجستیک سلطنتی نقش مهمی در دریافت تدارکات و نیروها به داخل و خارج از منطقه جنگی ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]کار با گروه لجستیک سلطنتی نقش حیاتی در انتقال تدارکات و نیروها به داخل و خارج از منطقه جنگی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We can even take charge of your entire logistics function, so you can redeploy assets, gain flexibility, reduce risk.
[ترجمه گوگل]ما حتی می‌توانیم مسئولیت کل عملکرد لجستیک شما را بر عهده بگیریم، بنابراین می‌توانید دارایی‌ها را مجدداً مستقر کنید، انعطاف‌پذیری به دست آورید، ریسک را کاهش دهید
[ترجمه ترگمان]ما حتی می توانیم کل بخش تدارکات تان را به عهده بگیریم، پس شما می توانید دارایی ها را انتقال دهید، انعطاف پذیری کسب کنید، ریسک را کاهش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bonanni, the former assistant director for Installations and Logistics.
[ترجمه گوگل]بونانی، دستیار سابق مدیر تاسیسات و تدارکات
[ترجمه ترگمان]Bonanni، دستیار پیشین شرکت تاسیسات و لجستیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even some form of simplified logistics involving issue and shelf counts can provide useful information to guide the choice of subject areas.
[ترجمه گوگل]حتی نوعی از تدارکات ساده که شامل شمارش شماره و قفسه می‌شود، می‌تواند اطلاعات مفیدی را برای هدایت انتخاب حوزه‌های موضوعی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]حتی برخی اشکال لجستیک ساده شامل مساله و شمارش قفسه می تواند اطلاعات مفیدی برای هدایت انتخاب حوزه های موضوعی فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Friedman was a member of a logistics team rather than a combat unit.
[ترجمه گوگل]فریدمن عضو یک تیم تدارکات بود تا یک واحد رزمی
[ترجمه ترگمان]فریدمن عضو یک تیم لجستیک به جای واحد مبارزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Progress was made, however, on the logistics of a ceasefire, including agreement on monitoring procedures.
[ترجمه گوگل]با این حال، در زمینه تدارکات آتش بس، از جمله توافق بر روی روش های نظارت، پیشرفت هایی حاصل شد
[ترجمه ترگمان]با این حال پیشرفت در مورد تدارکات یک آتش بس از جمله توافق بر سر رونده ای نظارتی صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Albert was standing in the vestibule overseeing the logistics.
[ترجمه گوگل]آلبرت در دهلیز ایستاده بود و بر تدارکات نظارت می کرد
[ترجمه ترگمان]آلبر در راهرو ایستاده بود و در سرسرا نظارت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The company personnel additionally comprises administration and logistics staff along with team leaders and testing technicians.
[ترجمه گوگل]پرسنل شرکت علاوه بر این شامل کارکنان مدیریت و تدارکات همراه با رهبران تیم و تکنسین های تست می شود
[ترجمه ترگمان]پرسنل شرکت همچنین شامل کارکنان اداره و تدارکات همراه با رهبران تیمی و متخصصان تست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Of course the logistics of leaving my son for three weeks at a time had to be organised.
[ترجمه گوگل]البته تدارکات ترک پسرم برای سه هفته در یک زمان باید سازماندهی می شد
[ترجمه ترگمان]البته تدارکات ترک کردن پسرم به مدت سه هفته در یک زمان باید ترتیب داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امایش (اسم)
preparation, logistics

منطق نمادی (اسم)
symbolic logic, logistics

امادها (اسم)
logistics

مبحی تدارکات لشکر کشی (اسم)
logistics

انگلیسی به انگلیسی

• planning and execution, management of a business or other operation; branch of the military which oversees and maintains material and personnel
in a military situation, logistics is the organization of transport, supplies, and maintenance, for troops and equipment; a technical use.
you can refer to the skilful organization of anything complicated as the logistics of it; a formal use.

پیشنهاد کاربران

ممنونم عالی
در ارتش و نیروهای نظامی به واحد تدارکات می گویند آماد.
اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙
آماده سازی عملی
logistics ( علوم نظامی )
واژه مصوب: آماد 1
تعریف: علم طرح ریزی و جابه جایی و نگهداری نیروها عمدتاً شامل طراحی و توسعه و فراهم سازی و انبارش و انتقال و توزیع مواد و اقلام؛ جابه جایی و تخلیه و بستری کردن نیروها در صورت لزوم؛ فراهم سازی و ساخت و نگهداری و جابه جایی تجهیزات و ارائۀ خدمات
تدارکات. پشتیبانی. آماد
نظامی:
برنامه ریزی ، تدارکات و استفاده از آن برای اهداف نظامی
اقتصاد:
تمام فعالیت های یک شرکت ، از جمله تهیه ، ذخیره و حمل مواد و محصولات میانی و تحویل محصولات نهایی

آماد، آمادوپشتیبانی
به حرکت مواد، خدمات، پول و اطلاعات در داخل یک زنجیره تأمین گفته می شود
به فارسی: آماد، آمایش، تدارکات ( عربی )
فرهنگستان برای logistics �آماد� را تصویب کرده و تعریف آماد:
علم طرح ریزی و جابه جایی و نگهداری نیروها عمدتاً شامل طراحی و توسعه و فراهم سازی و انبارش و انتقال و توزیع مواد و اقلام.
جزئیات کار
سازوبرگ رسانی
تامین کردن . پشتیبانی
آمایش
آمادگی ، آماده سازی ، گردآوری ، فراهم سازی ، فراهم آوری
پیش آمادگی ، پیش آماده سازی ، زمینه سازی
ساز و برگ

تدارکات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس