logistical


لجستیکى، مربوط به لجستیک علوم نظامى : مربوط به اماد یکانها

جمله های نمونه

1. Logistical problems may be causing the delay.
[ترجمه گوگل]مشکلات لجستیکی ممکن است باعث تاخیر شود
[ترجمه ترگمان]مشکلات logistical ممکن است موجب تاخیر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Organizing famine relief presents huge logistical problems.
[ترجمه گوگل]سازماندهی امدادرسانی به قحطی مشکلات لجستیکی بزرگی را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]سازمان دهی قحطی مشکلات لجستیکی بزرگی را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. August, despite its slow drag and logistical flaws, still holds surprises, sweet and bittersweet.
[ترجمه گوگل]آگوست، با وجود کشش کند و نقص‌های لجستیکی، همچنان شگفتی‌های شیرین و تلخ را در خود دارد
[ترجمه ترگمان]آگوست، با وجود کشش آهسته و flaws لجستیکی، هنوز هم سورپرایز، شیرین و شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is fraught with logistical difficulties for the purchaser.
[ترجمه گوگل]این مملو از مشکلات لجستیکی برای خریدار است
[ترجمه ترگمان]این پر از مشکلات لجستیکی برای خریدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the end, however, these drugs pose logistical difficulties for most poor countries because it is a high-maintenance therapy.
[ترجمه گوگل]با این حال، در پایان، این داروها برای اکثر کشورهای فقیر مشکلات لجستیکی ایجاد می کنند، زیرا یک درمان با نگهداری بالا است
[ترجمه ترگمان]با این حال، در پایان این داروها مشکلات لجستیکی برای اغلب کشورهای فقیر ایجاد می کنند چون این یک روش درمان با کیفیت بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Logistical problems of corporations operating outside their home countries increase this dependence.
[ترجمه گوگل]مشکلات لجستیکی شرکت های فعال در خارج از کشور خود این وابستگی را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]مشکلات logistical شرکت های فعال در خارج از کشورهای زادگاهشان، این وابستگی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Logistical difficulties, combined with environmental concerns, rule out the prospect of burning it off.
[ترجمه گوگل]مشکلات لجستیکی، همراه با نگرانی های زیست محیطی، دورنمای سوزاندن آن را رد می کند
[ترجمه ترگمان]مشکلات logistical، همراه با نگرانی های محیطی، چشم انداز شعله ور شدن آن را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. More generally, the logistical strengths that the Dole campaign had counted on began to come good.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، نقاط قوت لجستیکی که کمپین Dole روی آنها حساب کرده بود شروع به خوب شدن کردند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، قدرت تدارکاتی که کمپین Dole روی آن حساب کرده بود شروع به خوب شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I submit that there are logistical, financial, and indeed ethical questions to be addressed first.
[ترجمه گوگل]من اظهار می کنم که ابتدا باید به مسائل لجستیکی، مالی و در واقع اخلاقی پرداخت
[ترجمه ترگمان]من تسلیم می شوم که مسائل لجستیکی، مالی و در واقع پرسش های اخلاقی هستند که باید ابتدا مورد توجه قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is through the logistical process that materials flow into the vast manufacturing capacity of an industrial nation and products are distributed through marketing channels to consumers.
[ترجمه گوگل]از طریق فرآیند لجستیکی است که مواد به ظرفیت عظیم تولید یک کشور صنعتی سرازیر می‌شوند و محصولات از طریق کانال‌های بازاریابی بین مصرف‌کنندگان توزیع می‌شوند
[ترجمه ترگمان]این فرآیند از طریق فرآیند لجستیکی است که مواد وارد ظرفیت تولید وسیع یک کشور صنعتی می شود و محصولات از طریق کانال های بازاریابی به مصرف کنندگان توزیع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In reverse logistical activities, reverse logistics based on return goods from customer covers large percent.
[ترجمه گوگل]در فعالیت های لجستیک معکوس، لجستیک معکوس بر اساس کالاهای برگشتی از مشتری درصد زیادی را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]در فعالیت های لجستیکی معکوس، تدارکات معکوس براساس کالاهای بازگشت از مشتری، درصد زیادی را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even as you grapple with the logistical and psychological stress of eldercare, there will be moments when you find yourself on the "blessing path. "
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که با استرس لجستیکی و روانی مراقبت از سالمندان دست و پنجه نرم می کنید، لحظاتی وجود خواهد داشت که خود را در «مسیر برکت» می بینید
[ترجمه ترگمان]حتی وقتی با استرس روحی و روانی of دست و پنجه نرم می کنید، لحظاتی وجود خواهد داشت که شما خود را در مسیر \"موهبت\" پیدا می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Robbed of its logistical base, the PKK fell into decline.
[ترجمه گوگل]پ ک ک که از پایگاه لجستیکی خود ربوده شد، رو به زوال رفت
[ترجمه ترگمان]ک ک ک ک ک ک ک ک ک ک ک ک ک ک ک ک ک ک ک ک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The logistical interlinking of individual machines and entire fleets of machines using smart software is playing an increasingly important part.
[ترجمه گوگل]ارتباط لجستیکی ماشین‌های مجزا و کل ناوگان ماشین‌ها با استفاده از نرم‌افزار هوشمند نقش مهمی را ایفا می‌کند
[ترجمه ترگمان]پیوندهای لجستیک ماشین ها و fleets دستگاه ها با استفاده از نرم افزار هوشمند نقش بسیار مهمی ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Professionnal logistical assistance ensures modern marketing management.
[ترجمه گوگل]کمک های لجستیکی حرفه ای مدیریت بازاریابی مدرن را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]کمک لجستیکی به مدیریت بازاریابی مدرن کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to logistics; of planning and execution, of management; pertaining to the branch of the military which oversees and maintains material and personnel
in a military situation, logistical or logistic means concerning the organization of transport, supplies, and maintenance, for troops and equipment; a technical use.
logistical or logistic means relating to the organization of something complicated.

پیشنهاد کاربران

۱. ( نظامی ) تدارکاتی. ( مربوط به ) پشتیبانی ۲. ( مربوط به ) سازماندهی. سازمان دهی
مثال:
There are logistical reasons for that, and there are medical reasons.
برای آن دلایل تدارکاتی و دلایل پزشکی وجود دارد.
logistic رو سرچ کنید
آمایشی
راهبردی
لجستیک
=logistic
تدارکاتی، پشتیبانی

بپرس