logical decision

/ˈlɑːdʒɪkl̩dəˈsɪʒn̩//ˈlɒdʒɪkl̩dɪˈsɪʒn̩/

تصمیم منطقی

جمله های نمونه

1. I listen to their input and make logical decisions.
[ترجمه گوگل]من به نظرات آنها گوش می دهم و تصمیمات منطقی می گیرم
[ترجمه ترگمان]من به ورودی آن ها گوش می دهم و تصمیمات منطقی می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These logical decision circuits, when operating with the encoded messages, will have a predictable outcome.
[ترجمه گوگل]این مدارهای تصمیم گیری منطقی، زمانی که با پیام های کدگذاری شده کار می کنند، یک نتیجه قابل پیش بینی خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]این مدارهای تصمیم منطقی، زمانی که با پیام های کد گذاری شده کار می کنند، نتیجه قابل پیش بینی خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Obviously, the focus of assessment is a logical decision and innovation.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که تمرکز ارزیابی یک تصمیم منطقی و نوآوری است
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که تمرکز ارزیابی یک تصمیم منطقی و نوآوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This model has powerful logical decision and path line selecting function with some degree of flexibility.
[ترجمه گوگل]این مدل دارای تصمیم گیری منطقی قدرتمند و عملکرد انتخاب خط مسیر با درجه ای از انعطاف پذیری است
[ترجمه ترگمان]این مدل تصمیم منطقی قدرتمندی دارد و مسیر انتخاب مسیر با کمی انعطاف پذیری را انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wheeldon says that was a logical decision.
[ترجمه گوگل]ویلدون می گوید که این یک تصمیم منطقی بود
[ترجمه ترگمان]Wheeldon می گوید این تصمیم منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This package of transistors allows for logical decision circuits to operate using the encoded messages known as a program.
[ترجمه گوگل]این بسته از ترانزیستورها به مدارهای تصمیم منطقی اجازه می دهد تا با استفاده از پیام های رمزگذاری شده به عنوان یک برنامه عمل کنند
[ترجمه ترگمان]این بسته ترانزیستورها به مدارهای تصمیم گیری منطقی اجازه می دهد تا با استفاده از پیام های کد شده ای که به عنوان یک برنامه شناخته می شوند، کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Few or no other routes were available and so it was a most logical decision to opt for the sporting escape.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی یا هیچ مسیر دیگری در دسترس نبود و بنابراین منطقی ترین تصمیم برای انتخاب فرار ورزشی بود
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی یا هیچ مسیر دیگری در دسترس نبود و بنابراین بهترین تصمیم برای انتخاب فرار از ورزش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's a new endeavor in my life, to develop personally and professionally. So I think I took the most logical decision.
[ترجمه گوگل]این یک تلاش جدید در زندگی من است، برای پیشرفت شخصی و حرفه ای بنابراین فکر می کنم منطقی ترین تصمیم را گرفتم
[ترجمه ترگمان]این یک تلاش جدید در زندگی من است تا شخصا و حرفه ای رشد کند پس فکر می کنم بهترین تصمیم رو گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Similarly, the post - coital rise in serotonin levels aids both creative thinking and calm logical decision - making.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، افزایش سطح سروتونین پس از مقاربت هم به تفکر خلاق و هم به تصمیم گیری منطقی آرام کمک می کند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، افزایش پس از افزایش در سطوح سروتونین به تفکر خلاق و تصمیم گیری منطقی آرام کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Effectiveness is introduced as a function object. By nonlinear map ability of neural network, all state information is used to build a logical decision standard.
[ترجمه گوگل]اثربخشی به عنوان یک شی تابع معرفی می شود با قابلیت نقشه غیرخطی شبکه عصبی، تمام اطلاعات حالت برای ساخت یک استاندارد تصمیم گیری منطقی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]سودمندی به عنوان یک شی تابع معرفی می شود با استفاده از نقشه غیر خطی شبکه عصبی، از همه اطلاعات حالت برای ایجاد یک استاندارد تصمیم گیری منطقی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the future, HOBA Home Furnishings will still focus on building brand popularity, management and sale service, follow the principle logical decision, and develop steadily to expand its business.
[ترجمه گوگل]در آینده، HOBA Home Furnishings همچنان بر ایجاد محبوبیت برند، مدیریت و خدمات فروش تمرکز خواهد کرد، از تصمیم منطقی اصلی پیروی می کند و به طور پیوسته برای گسترش تجارت خود توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]در آینده، HOBA Home still همچنان بر محبوبیت تجاری، مدیریت و خدمات فروش، دنبال کردن تصمیم منطقی اصلی، و توسعه پیوسته برای گسترش کسب وکار خود تمرکز خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] تصمیم منطقی
[برق و الکترونیک] تصمیم منطقی

پیشنهاد کاربران

بپرس