logbook

/ˈlɒgˌbʊk//ˈlɒɡbʊk/

معنی: سفرنامه، روزنامه دریاپیمایی، گزارش روزانه سفرکشتی
معانی دیگر: (کشتی و هواپیما و غیره) دفتر رخدادهای روزانه، رخداد نگاشت، رخداد نامه (رجوع شود به: log)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any book for keeping records of events, navigation details, or the like; log.
مشابه: log

جمله های نمونه

1. Sixteen complaints were recorded in the logbook on the same day.
[ترجمه گوگل]16 شکایت در همان روز در دفترچه ثبت شد
[ترجمه ترگمان]در همان روز شانزده شکایت در the ثبت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Loi probably snoozed and Rex wrote up his logbooks.
[ترجمه گوگل]احتمالاً لوی چرت زده و رکس دفترچه‌های ثبت نامش را نوشته است
[ترجمه ترگمان]لوی احتمالا snoozed و رکس logbooks خود را نوشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. GSM Internal logbook need writing down the case detail for next shift follow up or information.
[ترجمه گوگل]دفترچه گزارش داخلی GSM باید جزئیات پرونده را برای پیگیری شیفت بعدی یا اطلاعات بنویسد
[ترجمه ترگمان]logbook داخلی GSM به نوشتن جزییات مورد نیاز برای تغییر بعدی یا اطلاعات نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Deck Logbook Anchored firmly, 6 shackles in water, switched off navigation lights, switched on deck lights.
[ترجمه گوگل]دفترچه گزارش عرشه محکم لنگر انداخته است، 6 غل در آب، چراغ های ناوبری خاموش، چراغ های عرشه روشن
[ترجمه ترگمان]Deck logbook Anchored، ۶ غل در آب، چراغ کش تیرانی را روشن کرد و چراغ های عرشه را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ensuring proper pass off to other leaders using logbook.
[ترجمه گوگل]حصول اطمینان از ارسال مناسب به سایر رهبران با استفاده از دفترچه گزارش
[ترجمه ترگمان]تضمین مناسب برای سایر رهبران با استفاده از logbook
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Deck Logbook 1600 Inspected deck cargoes, found refrigerated container compressor not working.
[ترجمه گوگل]Deck Logbook 1600 محموله های عرشه بازرسی شده، یافت شد که کمپرسور ظرف یخچال کار نمی کند
[ترجمه ترگمان]عرشه کشتی logbook ۱۶۰۰ کالای عرشه Inspected در یخچال نگهداری شده پیدا کرد که کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Perform required instrument maintenance and record in logbook.
[ترجمه گوگل]انجام تعمیر و نگهداری ابزار مورد نیاز و ثبت در دفترچه گزارش
[ترجمه ترگمان]انجام تعمیر و نگهداری ابزار مورد نیاز در logbook
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fill in the information for batch record, logbook and other record.
[ترجمه گوگل]اطلاعات مربوط به سوابق دسته ای، دفترچه ثبت و سایر رکوردها را پر کنید
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مربوط به پرونده، logbook و رکوردهای دیگر را پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Logbook tax closing, Review the documents and ensure no tax risk for company.
[ترجمه گوگل]بسته شدن دفترچه مالیات، اسناد را بررسی کنید و از عدم خطر مالیاتی برای شرکت اطمینان حاصل کنید
[ترجمه ترگمان]بسته شدن مالیات، اسناد را بررسی کنید و از ریسک مالیاتی برای شرکت اطمینان حاصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The advantages of the old paper logbook should be combined with the power of a computer.
[ترجمه گوگل]مزایای دفترچه یادداشت کاغذی قدیمی باید با قدرت یک کامپیوتر ترکیب شود
[ترجمه ترگمان]مزیت های این مقاله قدیمی باید با قدرت یک کامپیوتر ترکیب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Write down generator starting time into generator logbook.
[ترجمه گوگل]زمان شروع ژنراتور را در دفترچه گزارش ژنراتور یادداشت کنید
[ترجمه ترگمان]ژنراتور زمان شروع به ژنراتور را بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We can write it on your logbook and take 5 minutes to read and recite.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم آن را در دفترچه یادداشت شما بنویسیم و 5 دقیقه برای خواندن و تلاوت آن وقت بگذاریم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم آن را در logbook بنویسیم و ۵ دقیقه وقت صرف خواندن و خواندن کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Documentation. Fill in the information for batch record, logbook and other record.
[ترجمه گوگل]مستندات اطلاعات مربوط به سوابق دسته ای، دفترچه ثبت و سایر رکوردها را پر کنید
[ترجمه ترگمان]مستندات اطلاعات مربوط به پرونده، logbook و رکوردهای دیگر را پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the captain insists to think logbook remembers is a fact, cannot alter.
[ترجمه گوگل]اما کاپیتان اصرار دارد که فکر کند دفترچه یادداشت یک واقعیت است و نمی تواند آن را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]اما ناخدا اصرار دارد که فکر کند logbook به خاطر دارد که نمی تواند تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I use that notebook as my logbook.
[ترجمه گوگل]من از آن دفترچه به عنوان دفترچه یادداشت خود استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان] از اون دفترچه به عنوان logbook استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Check the night shift log book for any messages or matters to be dealt with.
[ترجمه گوگل]برای هر گونه پیام یا موضوعی که باید به آن رسیدگی شود، دفتر ثبت شیفت شب را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]دفترچه ثبت شیفت شب را برای هر پیامی که باید با آن برخورد شود بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. And here in Hatton's log book was the Leeds trip confirmed.
[ترجمه گوگل]و اینجا در دفتر ثبت نام هاتون، سفر لیدز تایید شد
[ترجمه ترگمان]و در اینجا در صفحه ثبت Hatton، سفر (لیدز)تایید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I wish to apply for the log book to retain the original suffix.
[ترجمه گوگل]من می خواهم برای حفظ پسوند اصلی برای دفترچه ثبت درخواست کنم
[ترجمه ترگمان]من می خواهم برای ثبت پسوند اصلی به دفتر ثبت مراجعه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Sometimes, they also must present a log book that verifies their experience.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، آنها همچنین باید یک دفترچه گزارش ارائه دهند که تجربه آنها را تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات آن ها باید یک کتاب log ارایه دهند که تجربه آن ها را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. He took his log book and some equipment and left in the mobile unit.
[ترجمه گوگل]دفترچه و وسایلش را برداشت و در واحد سیار رفت
[ترجمه ترگمان]او کتاب ثبتی و برخی تجهیزات را برداشت و در واحد سیار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Write down appointments, classes, and meetings a chronological log book or chart.
[ترجمه گوگل]قرارها، کلاس‌ها و جلسات را یک دفترچه یا نمودار زمانی یادداشت کنید
[ترجمه ترگمان]قرار ملاقات ها، کلاس ها، و جلسات را به صورت یک گزارش یا چارت زمانی یادداشت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Enter the measured figures in the engine log book.
[ترجمه گوگل]ارقام اندازه گیری شده را در دفترچه گزارش موتور وارد کنید
[ترجمه ترگمان]ارقام اندازه گیری شده را در دفترچه ثبت موتور وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. find of all was the ship's log book, parts of which it was still possible to read.
[ترجمه گوگل]از همه اینها کتاب ثبت کشتی بود که خواندن قسمتهایی از آن هنوز امکان پذیر بود
[ترجمه ترگمان]تمام کتاب های کشتی را پیدا کردند، قسمت هایی از آن هنوز امکان خواندن آن را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Please fill in your name in the log book when visiting or leaving the centre.
[ترجمه گوگل]لطفاً هنگام مراجعه یا خروج از مرکز نام خود را در دفترچه ثبت نام وارد کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا نام خود را در هنگام بازدید و یا ترک مرکز پر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Log down the incident in the Log Book for Management review.
[ترجمه گوگل]حادثه را در Log Book for Management ثبت کنید
[ترجمه ترگمان]ورود این حادثه در دفتر ثبت برای مرور مدیریت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. She thumped the discarded log book with the back of her hand.
[ترجمه گوگل]با پشت دستش دفترچه ی دور انداخته شده را کوبید
[ترجمه ترگمان]با پشت دست دفتر کنده را کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Leese and I went to the operations tent to drop off the dash-twelve page from the log book.
[ترجمه گوگل]من و لیز به چادر عملیات رفتیم تا صفحه داشبورد دوازده را از دفترچه ثبت بیاوریم
[ترجمه ترگمان]من و Leese به چادر عملیات رفتیم تا dash را از روی کتاب ثبتی حذف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. He wrote long outlandish tales about himself in the log book and signed them Anon.
[ترجمه گوگل]او داستان های عجیب و غریب طولانی درباره خود در دفترچه ثبت کرد و آنها را آنون امضا کرد
[ترجمه ترگمان]او داستان های عجیب غریبی در مورد خودش در دفتر ثبت و امضا کرد و به آنجا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Hence you can store dive profiles on print out copies for your log book.
[ترجمه گوگل]از این رو می‌توانید نمایه‌های غواصی را در نسخه‌های چاپ شده برای دفترچه گزارش خود ذخیره کنید
[ترجمه ترگمان]از این رو شما می توانید پروفایل شیرجه را برای چاپ کپی های از کتاب your ذخیره کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Toxic liver injury was defined as such if recorded in the log book of the hospitals.
[ترجمه گوگل]آسیب کبدی سمی در صورت ثبت در دفترچه گزارش بیمارستان ها به این صورت تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]آسیب کبد سمی به این صورت تعریف شد اگر در کتاب log بیمارستان ثبت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سفرنامه (اسم)
itinerary, logbook

روزنامه دریاپیمایی (اسم)
logbook

گزارش روزانه سفرکشتی (اسم)
logbook

انگلیسی به انگلیسی

• log, record of a journey make by a ship or aircraft
journal, book in which records are written
a log book is a book in which someone records details and events relating to something, especially to their car.

پیشنهاد کاربران

با گزارش روزانه و دفتر ثبت موافقم. فقط به ثبت امور و مرور کشتی و غیره اختصاص نداره. به نظرم فردی که روی یک پروژه هم کار میکنه میتونه دفتر ثبت یانوشتن گزارش روزانه داشته باشه.
دفترچه
معادلی شبیه به این: دفتر ثبت عبور و مرور ( کشتی، هواپیما و کامیون )
البته برای این واژه معادل تخصصی به فارسی در بین خود این اصناف وجود داره که متاسفانه من بلد نیستم.
گزارش روزانه/ گزارش نامه
شرح وقایع
وقایع نامه
logbook ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دفتر ثبت
تعریف: هریک از دفترهایی که در آن پیشینۀ عملکرد وسیلۀ نقلیه یا خدمۀ آن یا سامانه های عملکردی مهم آن ثبت و ضبط می شود
آن کتاب است
کتابچه
شرح حال
گزارشنامه

بپرس