lodgment

/ˈlɒdʒmənt//ˈlɒdʒmənt/

معنی: استقرار، منزل گیری، سپارش پول، ودیعهگذاری
معانی دیگر: خانه یا اتاق کرایه ای، مسکن، کرایه داری، کرایه نشینی، انباشتگی چیزهای گردآوری شده، چیزهای دست و پاگیر، lodgement منزل گیری، جایگزینی، موضع گیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of lodging or condition of being lodged.

(2) تعریف: a place where someone or something may lodge; lodging or lodgings.
مشابه: accommodation

(3) تعریف: a military foothold or position gained in enemy or sometimes neutral territory.

جمله های نمونه

1. He found a temporary lodgment in Paris.
[ترجمه گوگل]او یک اقامتگاه موقت در پاریس پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]او یک lodgment موقت در پاریس پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Forcible taking of lodgment without presenting proper identification documentation, or refusing to register for the lodgment.
[ترجمه گوگل]گرفتن اجباری اسکان بدون ارائه مدارک شناسایی مناسب یا امتناع از ثبت نام برای اسکان
[ترجمه ترگمان]بدون ارائه اسناد شناسایی مناسب، بدون ارائه اسناد شناسایی مناسب، یا امتناع از ثبت نام برای the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lawyers want to the force former lodgment to take DNA test to exderish the facts.
[ترجمه گوگل]وکلای دادگستری می‌خواهند دادگاه سابق را مجبور به انجام آزمایش DNA برای کشف حقایق کنند
[ترجمه ترگمان]وکلا می خواهند the سابق را وادار به آزمایش DNA کنند تا حقایق را تصحیح کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They should also spend no less than 16 months in Victoria during the 2month period immediately preceding lodgment of their Permanent Residency Visa application with DIAC.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین نباید کمتر از 16 ماه را در دوره 2 ماهه بلافاصله قبل از تسلیم درخواست ویزای اقامت دائم خود در DIAC در ویکتوریا سپری کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین نباید کم تر از ۱۶ ماه را در طول مدت ۲ ماه قبل از lodgment درخواست ویزای اقامت دائم خود با DIAC صرف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bills of sale shall be entered in the register in the order of their lodgment.
[ترجمه گوگل]قبوض فروش به ترتیب تسلیم در دفتر ثبت می شود
[ترجمه ترگمان]اسناد فروش به ترتیب of ثبت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mortgage instruments shall be registered in the order of their lodgment.
[ترجمه گوگل]اسناد وام مسکن باید به ترتیب ثبت آنها ثبت شود
[ترجمه ترگمان]ابزارهای وام مسکن نیز باید در دستور of ثبت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If your application has been submitted and eventually be rejected by Companies Registry, the lodgment fee of HK$295 paid to Companies Registry is non-refundable.
[ترجمه گوگل]اگر درخواست شما ارسال شده باشد و در نهایت توسط اداره ثبت شرکت ها رد شود، هزینه ارسال 295 دلار HK پرداخت شده به ثبت شرکت ها غیرقابل استرداد است
[ترجمه ترگمان]اگر درخواست شما ارسال و در نهایت توسط اداره ثبت شرکت ها رد شود، هزینه lodgment of دلار به ثبت شرکت ها غیرقابل استرداد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استقرار (اسم)
confirmation, establishment, pitch, lodgement, lodgment, solidification

منزل گیری (اسم)
lodgement, lodgment

سپارش پول (اسم)
lodgement, lodgment

ودیعه گذاری (اسم)
lodgement, lodgment

انگلیسی به انگلیسی

• act of staying in a place overnight; act of being lodged; deposit, something entrusted; position built on conquered enemy land; place for lodging, inn

پیشنهاد کاربران

بپرس