1. Love is the lodestone of life.
2. The pointing needle was a lodestone spoon - shaped device, with a handle that would always point south.
[ترجمه گوگل]سوزن اشارهگر وسیلهای بود به شکل قاشق و دستهای که همیشه به سمت جنوب میرفت
[ترجمه ترگمان]عقربه به شکل یک تکه سنگ مغناطیسی بود، با یک دسته که همیشه به سمت جنوب اشاره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The Chinese developed a lodestone compass to indicate direction sometime in the 4th century BC.
[ترجمه گوگل]چینی ها در قرن چهارم قبل از میلاد یک قطب نما برای نشان دادن جهت ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]چینی ها یک قطب مغناطیسی برای نشان دادن جهت در قرن چهارم پیش از میلاد اختراع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Arcane Material Component: A lodestone and a pinch of dust.
[ترجمه گوگل]جزء مواد محرمانه: یک سنگ لودستون و کمی گرد و غبار
[ترجمه ترگمان]یک سنگ مغناطیسی و یک ذره گرد و خاک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A centain iron are called lodestone would attract pieces of iron.
[ترجمه گوگل]آهنی که به آن لودستون گفته می شود، قطعات آهن را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]سنگ مغناطیس به نام سنگ مغناطیس، قطعات آهن را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I eat so much, suck with lodestone, why is one also sucked?
[ترجمه گوگل]من خیلی میخورم با لودستون میمکم چرا یکی هم مکیده میشه؟
[ترجمه ترگمان]انقدر غذا می خورم که با سنگ مغناطیس لاس بزنم، چرا این یکی هم مزخرف است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید