locution

/ləˈkjuːʃn̩//ləˈkjuːʃn̩/

معنی: بیان، سخن، سبک عبارت پردازی
معانی دیگر: واژه، لغت، کلمه، عبارت، بیان (هر چیز که بتوان با آن بیان کرد)، گویه، نطق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a particular word, phrase, expression, or idiom.
مترادف: expression, idiom, definition 2: a manner or style of speaking or writing. synonyms: language, phraseology, phrasing, wording
مشابه: accent, diction, idiom, patois, tongue, usage

جمله های نمونه

1. His locution puzzled me, disturbed me, but I was a guest at his table so I said nothing.
[ترجمه گوگل]موقعیت او مرا متحیر کرد، اذیتم کرد، اما من سر میزش مهمان بودم و چیزی نگفتم
[ترجمه ترگمان]او مرا گیج کرد، مرا گیج کرد، اما من سر میز او مهمان بودم و چیزی نگفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is most serious during the discussion of locution and illocution.
[ترجمه گوگل]این موضوع در بحث بیان و بیان بیشتر جدی است
[ترجمه ترگمان]این مساله در طول بحث of و illocution بسیار جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Petrey seems to equate locution with semantics and illocution with pragmatics, but does not say so explicitly.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد پتری لغت را با معناشناسی و تلفیق را با عمل‌شناسی یکی می‌داند، اما به صراحت نمی‌گوید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که Petrey گرایی را با معناشناسی و انطباق با عملگرایی، مقایسه می کند، اما این را به صراحت بیان نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It seemed an extremely odd locution for a scientist to be using about contaminated water.
[ترجمه گوگل]استفاده از یک دانشمند در مورد آب آلوده یک موضع بسیار عجیب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر خیلی عجیب می امد که یک دانشمند بتواند از آب آلوده استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even that locution, his appointment, seemed odd to him.
[ترجمه گوگل]حتی آن لوکیشن، انتصاب او، برای او عجیب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]حتی به نظر او هم چنین بود، حتی از قرار ملاقات با او هم عجیب به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ensure accordant locution (use words correctly).
[ترجمه گوگل]از مکان هماهنگ (از کلمات به درستی استفاده کنید) اطمینان حاصل کنید
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که accordant accordant (از کلمات استفاده درست استفاده کنید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reiterative locution has been used in different styles of literature in different periods, so its rhetorical function is gradually developed .
[ترجمه گوگل]واژگان تکراری در ادوار مختلف در سبک های مختلف ادبی به کار رفته است، بنابراین کارکرد بلاغی آن به تدریج توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]Reiterative locution در سبک های مختلف ادبیات در دوره های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است، بنابراین عملکرد بدیعی آن به تدریج توسعه می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The reiterative locution of the CV is simple, the grammatical meaning is single, but the grammatical feature changes.
[ترجمه گوگل]مکان تکراری CV ساده است، معنای دستوری آن تک است، اما ویژگی دستوری تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]The locution از رزومه ساده است و معنای دستوری یک واحد است، اما ویژگی های دستوری می تواند تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Among locution, environment, house model, price, brand, designing, decorating and popularizing, which factor will lead to a winner in real estate competition?
[ترجمه گوگل]از بین مکان، محیط، مدل خانه، قیمت، برند، طراحی، تزیین و محبوبیت کدام عامل باعث برنده شدن در رقابت املاک می شود؟
[ترجمه ترگمان]در بین locution، محیط زیست، مدل خانه، قیمت، برند، طراحی، تزئین و popularizing، که عامل منجر به برنده شدن در رقابت املاک می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The thought and locution clarify the relation between Tao and society, Tao and material, Tao and the beings by rebelling in activity and rebelling in immobility .
[ترجمه گوگل]اندیشه و مکان رابطه بین تائو و جامعه، تائو و مادیات، تائو و موجودات را با شورش در فعالیت و طغیان در بی حرکتی روشن می کند
[ترجمه ترگمان]این تفکر و locution رابطه بین تائو و جامعه، تائو و مادی، تائو و انسان ها را با شورش در فعالیت و شورش در سکون روشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In modern Chinese reiterative locution and reduplication are likely to be confused.
[ترجمه گوگل]در چینی مدرن، مکان تکرار و تکرار ممکن است اشتباه گرفته شوند
[ترجمه ترگمان]در چین مدرن، locution locution و reduplication به احتمال زیاد گیج می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Using reiterative locution arts to write poem is one of the skills the ancient poem writers often used.
[ترجمه گوگل]استفاده از هنرهای بیان تکراری برای سرودن شعر یکی از مهارت هایی است که نویسندگان شعر باستان اغلب از آن استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان]استفاده از هنرهای locution locution برای نوشتن شعر یکی از مهارت هایی است که نویسندگان شعر باستان اغلب از آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Troy Bolton:Why are you locution goodbye?
[ترجمه گوگل]تروی بولتون: چرا خداحافظی کردی؟
[ترجمه ترگمان]تروی بولتون: چرا باید از شما خداحافظی کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This paper discusses the verb reiterative- locution on the basis of the grammar theory of three dimensions.
[ترجمه گوگل]این مقاله فعل reiterative-locution را بر اساس نظریه دستور زبان سه بعدی مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله فعل reiterative - locution بر پایه تیوری دستور زبان سه بعد را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Reiterative locution refers to repetition of the same syllables with equivalent meaning, which are often closely used .
[ترجمه گوگل]مکان تکراری به تکرار هجاهای یکسان با معنای معادل اشاره دارد که اغلب از نزدیک استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Reiterative locution به تکرار همان هجاها با معنای معادل اشاره می کند، که اغلب مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیان (اسم)
pronunciation, explanation, exposition, statement, declaration, display, quotation, remark, presentation, interpretation, mouth, presentment, averment, expression, lip, recitation, diction, wording, locution, say-so

سخن (اسم)
word, discourse, speech, utterance, oration, talk, converse, conversation, dialogue, interlocution, rune, leden, locution

سبک عبارت پردازی (اسم)
locution

انگلیسی به انگلیسی

• style of speech or phrasing; style or form of expression or discourse
a particular locution is a particular way of expressing something in words; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس