locus

/ˈloʊkəs//ˈləʊkəs/

معنی: مکان، مکان هندسی، مثال ادبی
معانی دیگر: جا، محل، جایگاه، بودگاه، بودجای، (زاد شناسی) محل ژن (در کروموزوم)، جایگاه ژن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: loci
(1) تعریف: a locality or place.
مشابه: locality, location

(2) تعریف: the set of all points, lines, or surfaces that satisfies certain specified mathematical conditions.

(3) تعریف: the position of a gene on a chromosome.

جمله های نمونه

1. Barcelona is the locus of Spanish industry.
[ترجمه گوگل]بارسلونا مرکز صنعت اسپانیا است
[ترجمه ترگمان]بارسلون مرکز صنعت اسپانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The locus of decision-making is sometimes far from the government's offices.
[ترجمه گوگل]محل تصمیم گیری گاهی از ادارات دولتی دور است
[ترجمه ترگمان]مرکز تصمیم گیری گاهی از ادارات دولتی دور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Politburo was the locus of all power in the Soviet Union.
[ترجمه Mm] پولیت بورو بود محل تمامه قدرت ها در جماهیر شوری سابق
|
[ترجمه گوگل]دفتر سیاسی مرکز تمام قدرت در اتحاد جماهیر شوروی بود
[ترجمه ترگمان]در دوران اتحاد جماهیر شوروی، دفتر سیاسی کمونیست کانون همه قدرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The locus of failure thereafter moves backwards into the cylinder.
[ترجمه گوگل]پس از آن محل شکست به سمت عقب به داخل سیلندر حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]مکان شکست بعد از آن به سمت استوانه حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A Locus spokesperson said its goal is 100 percent of the speed - and felt that it could achieve it.
[ترجمه گوگل]یکی از سخنگویان Locus گفت که هدف آن 100 درصد سرعت است - و احساس کرد که می تواند به آن برسد
[ترجمه ترگمان]سخنگوی Locus گفت که هدف آن ۱۰۰ درصد از سرعت است - و احساس کرد که می تواند به آن دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet, the individual is at best a locus in which many lines of development come together in a unique set.
[ترجمه گوگل]با این حال، فرد در بهترین حالت مکانی است که در آن بسیاری از خطوط رشد در یک مجموعه منحصر به فرد گرد هم می آیند
[ترجمه ترگمان]با این حال، فرد در بهترین مکان هندسی قرار دارد که در آن بسیاری از خطوط توسعه در یک مجموعه منحصر به فرد به هم می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This locus is independent of the Prandtl number, and resembles the corresponding locus for Couette flow in Fig. 1
[ترجمه گوگل]این مکان مستقل از عدد پراندتل است و شبیه مکان مربوط به جریان کوئت در شکل 1 است
[ترجمه ترگمان]این مکان، مستقل از عدد Prandtl است، و شبیه جایگاه متناظر برای جریان couette در شکل ۱ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maclean had no locus standi for this lightning intervention, and one can only speculate as to his reasons for it.
[ترجمه گوگل]مکلین هیچ منبعی برای این مداخله برق آسا نداشت و تنها می توان در مورد دلایل او برای آن حدس و گمان زد
[ترجمه ترگمان]Maclean برای این دخالت برق هیچ جایگاهی نداشت، و فقط یک نفر می تواند به دلایل خود بیندیشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Locus believes Microsoft has underestimated the importance of open networking in the marketplace.
[ترجمه گوگل]لوکوس معتقد است که مایکروسافت اهمیت شبکه باز در بازار را دست کم گرفته است
[ترجمه ترگمان]Locus بر این باور است که مایکروسافت اهمیت شبکه باز در بازار را دست کم گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Electronic networks are replacing office buildings as the locus of business transactions.
[ترجمه گوگل]شبکه های الکترونیکی در حال جایگزینی ساختمان های اداری به عنوان محل معاملات تجاری هستند
[ترجمه ترگمان]شبکه های الکترونیکی جایگزین ساختمان های اداری به عنوان مکان تراکنش های تجاری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Another possible locus of difference between black and white speech is in voice setting.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نقاط تفاوت احتمالی بین گفتار سیاه و سفید در تنظیم صدا است
[ترجمه ترگمان]یک مکان هندسی دیگر تفاوت بین حرف سیاه و سفید در تنظیم صدا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This suggested that COL1A2 might be a susceptibility locus for alcoholic cirrhosis with one, or very few, predisposing mutations possible.
[ترجمه گوگل]این نشان داد که COL1A2 ممکن است یک منبع مستعد برای سیروز الکلی با یک یا تعداد بسیار کمی جهش مستعد کننده باشد
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که COL۱A۲ ممکن است یک مکان مستعد ابتلا به سیروز الکلی با یک یا چند جهش بسیار اندک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here it was at the heart, at the locus of all of those different influences.
[ترجمه گوگل]اینجا در قلب بود، در مرکز همه آن تأثیرات مختلف
[ترجمه ترگمان]در اینجا، در قلب، در کانون همه این تاثیرات مختلف قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. External locus of control was measured on four items, no more than one of which was allowed to be missing.
[ترجمه گوگل]منبع کنترل خارجی بر روی چهار آیتم اندازه‌گیری شد که بیش از یکی از آن‌ها گم شده بود
[ترجمه ترگمان]جایگاه خارجی کنترل بر روی چهار مورد اندازه گیری شد، که هیچ کدام از آن ها مجاز به گم شدن نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It maps a locus of equilibrium welfare maximum points for the consumer as income increases.
[ترجمه گوگل]با افزایش درآمد، منبع حداکثر امتیاز رفاه تعادلی را برای مصرف کننده ترسیم می کند
[ترجمه ترگمان]با افزایش درآمد، مکان جایگاه رفاه تعادل برای مصرف کننده را ترسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مکان (اسم)
dwelling, habitation, site, stead, place, spot, position, location, locality, locus

مکان هندسی (اسم)
locus

مثال ادبی (اسم)
locus

تخصصی

[برق و الکترونیک] مکان هندسی
[بهداشت] محمل - لوکوس
[ریاضیات] مکان هندسی
[آمار] 1. مکان هندسی 2. ژن جا

انگلیسی به انگلیسی

• place, location
the locus of something is the place where it happens, or the most important area or point with which it is associated; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. مکان. محل ۲. مرکز. کانون ۳. ( ریاضیات ) مکان هندسی
مثال:
The locus of decision - making is sometimes far from the government's offices.
مرکز و کانون تصمیم گیری گاهی از ادارات دولتی دور است.
نمونه ادبی_ کهن نمونه
بنمایه، جای، جایگاه، ریشه، الگو
مکان هندسی
Roots locus =مکان هندسی ریشه ها ( مهندسی کنترل )
locus ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: مکانه
تعریف: [باستان‏شناسی] بقایای باستان شناختی، مانند نهشته ها و سازه ها، که در کاوش به طور مجزا ثبت و شماره گذاری می شوند|||[زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری]‏ مکان ویژة ژن بر روی فام تن
منبع

بپرس