1. The jaw muscles are almost always involved ( lockjaw ).
[ترجمه گوگل]ماهیچه های فک تقریباً همیشه درگیر هستند (فک قفلی)
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های فک تقریبا همیشه درگیر هستند (lockjaw)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Tetanus ( or lockjaw ): Acute bacterial disease caused by Clostridium tetani ( see clostridium ).
[ترجمه گوگل]کزاز (یا فک قفلی): بیماری باکتریایی حاد ناشی از کلستریدیوم تتانی (به کلستریدیوم مراجعه کنید)
[ترجمه ترگمان]Tetanus (یا lockjaw): بیماری حاد باکتری ناشی از کلستریدیوم tetani (مراجعه به clostridium)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Does injecting the lockjaw antitoxin queen antibody sort coming into being in body inner number time inner have effect?
[ترجمه گوگل]آیا تزریق نوع آنتی بادی ملکه آنتی توکسین قفلی که در تعداد درونی بدن زمان درونی ایجاد می شود تأثیری دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا تزریق آنتی بادی lockjaw antitoxin که در زمان درونی درونی بدن وارد عمل می شود، می تواند موثر باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This results in "lockjaw, " whichmakes an infected ant unable to release the leaf, even after death, creating astable place outside the ant for the fungus to grow.
[ترجمه گوگل]این منجر به "فک قفلی" می شود که باعث می شود مورچه آلوده حتی پس از مرگ نتواند برگ را رها کند و در خارج از مورچه مکانی پایدار برای رشد قارچ ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این منجر به \"lockjaw\" می شود که یک مورچه عفونی قادر به آزاد کردن برگ، حتی بعد از مرگ، ایجاد astable در خارج از لانه برای رشد قارچ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Be how big lockjaw occurrence probability?
[ترجمه گوگل]احتمال وقوع قفل فک چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]چقدر احتمال اتفاق افتادن مهم است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. My relative has caught a lockjaw, has already has had six days to now, person already faint a little bit magical.
[ترجمه گوگل]خویشاوند من دچار قفل فک شده است، تا به حال شش روز گذشته است، فرد قبلاً کمی جادویی غش کرده است
[ترجمه ترگمان]نسبی من دچار lockjaw شده، همین الان شش روز است که دارد ضعف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lockjaw traditional Chinese medicine prescription?
[ترجمه گوگل]نسخه طب سنتی چینی Lockjaw؟
[ترجمه ترگمان]نسخه پزشکی سنتی چینی تجویز می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They haven't stopped smiling for at least two decades, which suggests an extremely bad case of lockjaw.
[ترجمه گوگل]آنها حداقل برای دو دهه از لبخند زدن دست برنداشته اند، که نشان دهنده یک مورد بسیار بد قفل شدن فک است
[ترجمه ترگمان]آن ها حداقل دو دهه است که لبخند نمی زنند، که یک مورد بسیار بد of را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He's trying so hard to force his teeth through that wodge of food he's in danger of developing lockjaw.
[ترجمه گوگل]او آنقدر تلاش میکند که دندانهایش را به زور از آن غذا عبور دهد که در خطر ابتلا به فک قفلی است
[ترجمه ترگمان]او سعی می کند دندان هایش را از میان آن wodge غذایی که در خطر رشد lockjaw قرار دارد به زور وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Serums contain antibodies that fight off the germs of certain diseases, including scarlet fever and lockjaw.
[ترجمه گوگل]سرم ها حاوی آنتی بادی هایی هستند که با میکروب های برخی بیماری ها از جمله مخملک و قفل فک مبارزه می کنند
[ترجمه ترگمان]Serums حاوی پادتن هستند که از germs برخی بیماری های خاص، که شامل تب مخملک و lockjaw است، مقاومت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The first signs of this disease include difficulty opening the mouth - often called lockjaw - and difficulty swallowing.
[ترجمه گوگل]اولین علائم این بیماری عبارتند از دشواری باز کردن دهان - که اغلب به آن قفل فک گفته می شود - و مشکل در بلع
[ترجمه ترگمان]اولین نشانه های این بیماری شامل دشواری باز کردن دهانی است که اغلب به نام lockjaw نامیده می شود - و دشواری بلعیدن آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bacteria that live in the soil may produce tetanus ( lockjaw ) .
[ترجمه گوگل]باکتری هایی که در خاک زندگی می کنند ممکن است کزاز تولید کنند (فک قفلی)
[ترجمه ترگمان]باکتری ها که در خاک زندگی می کنند ممکن است tetanus (lockjaw)تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید