locked up

تخصصی

[کامپیوتر] حبس کردن، در محلی محصور کردن، زیر قفل نگهداشتن .

پیشنهاد کاربران

قرنطینه شده
زندانی، محبوس
بایگانی، نگه داری
محصور
چیزی رو درون خود ریختن
بلوکه شده ( در مورد پول و سرمایه )
- گیر کردن سرمایه
زمانی که سرمایه و پول در جایی گیر کرده باشد
( your money can be locked up for years = پول شما می تواند برای سال ها در آنجا گیر کند )
سرکوب کنیم
در بند بودن
Rather than being locked up in prison، government should focus on rehabilitation for people with criminal background.
بازداشت، محبوس

بپرس