lock up


معنی: زندان کردن، توقیف، حبس، بازداشتگاه، تعطیل کردن اموزشگاه
معانی دیگر: 1- (در و غیره) قفل کردن، کلون کردن 2- در ظرف سر بسته قرار دادن 3- حبس کردن، زندانی کردن 4- از پیش موفقیت خود را قطعی کردن، بازداشت گاه، بستن آموزشگاه، گاراژ بسته شدنی، گیر کردگی سرمایه، عمل قفل کردن، کلون کردن، زندان، زندان کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to lock a place or thing so that others cannot get into it or take it.

- Lock up your bicycle when you park it.
[ترجمه بسم الله] وقتیکه دوچرخه ات را پارک کردی قفلش کن.
|
[ترجمه گوگل] هنگام پارک دوچرخه خود را قفل کنید
[ترجمه ترگمان] دوچرخه ت رو قفل کن وقتی پارک کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Lock up the house when you leave.
[ترجمه علیرضا] وقتی خانه را ترک کردید، آن را قفل کنید.
|
[ترجمه بسم الله] وقتی از خانه بیرون شدی در را قفل کن.
|
[ترجمه گوگل] هنگام خروج خانه را قفل کنید
[ترجمه ترگمان] وقتی رفتی خونه رو قفل کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a jail, esp. one where accused persons are held to await a court appearance.

(2) تعریف: the condition of being locked up, as in a jail.
مشابه: jug

جمله های نمونه

1. Lock up all the doors before you go out.
[ترجمه گوگل]قبل از بیرون رفتن همه درها را قفل کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بری بیرون درها رو قفل کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Will you lock up the house, please?
[ترجمه گوگل]لطفا در خانه را قفل می کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه لطفا خونه رو قفل کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Please lock up these confidential reports.
[ترجمه نیک باور] لطفا این کزارش های محرمانه را در جای امنی بگذار.
|
[ترجمه گوگل]لطفا این گزارش های محرمانه را قفل کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا این گزارش ها محرمانه رو قفل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't forget to lock up when you leave.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که هنگام خروج قفل کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی از اینجا میری، فراموش نکن که در را باز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't forget to lock up before leaving home.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که قبل از ترک خانه قفل کنید
[ترجمه ترگمان]یادت نره قبل از اینکه بری خونه رو قفل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'll leave you to lock up.
[ترجمه گوگل]من شما را به قفل می گذارم
[ترجمه ترگمان]من تو را تنها می گذارم تا در را بروی قفل باز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't forget to lock up the warehouse.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که انبار را قفل کنید
[ترجمه ترگمان]فراموش نکن که انبار رو قفل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You lock up the house and I'll get the car out.
[ترجمه گوگل]تو در خانه را قفل کن و من ماشین را بیرون می آورم
[ترجمه ترگمان]تو خونه رو قفل کردی و من ماشین رو میارم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can whoever leaves last please lock up?
[ترجمه گوگل]آیا کسی که آخرین بار می رود لطفا قفل کند؟
[ترجمه ترگمان]هر کسی که آخرین بار میره لطفا قفل رو باز کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's not my job to lock up!
[ترجمه گوگل]کار من قفل کردن نیست!
[ترجمه ترگمان]این وظیفه من نیست که در را قفل کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't forget to lock up at night.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که در شب قفل کنید
[ترجمه ترگمان]فراموش نکن شب در را قفل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr Milner persuaded the federal prosecutors not to lock up his client.
[ترجمه گوگل]آقای میلنر دادستان های فدرال را متقاعد کرد که موکلش را حبس نکنند
[ترجمه ترگمان]آقای اوباما دادستان های فدرال را متقاعد کرد تا موکلش را قفل نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were separately herded into 2 rooms to lock up.
[ترجمه گوگل]آنها به طور جداگانه در 2 اتاق جمع شده بودند تا آنها را قفل کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور جداگانه به ۲ اتاق برده شدند تا قفل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I translated this as a mad desire to lock up every single person with HIV.
[ترجمه گوگل]من این را به عنوان یک میل جنون آمیز برای حبس کردن تک تک افراد مبتلا به HIV ترجمه کردم
[ترجمه ترگمان]من این را به عنوان یک میل دیوانه وار برای قفل کردن تک تک افراد مبتلا به اچ آی وی ترجمه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The lock-up garage provides a secure home for your car.
[ترجمه گوگل]گاراژ قفل خانه ای امن برای ماشین شما فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]گاراژ قفل یک خانه امن برای اتومبیل شما فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The robbery suspect broke away from the lockup.
[ترجمه گوگل]مظنون سرقت از قفل خارج شد
[ترجمه ترگمان]مظنون دزدی از بازداشتگاه فرار کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He looked back and listened to the pounding on the door, until the lock-up was out of sight.
[ترجمه گوگل]او به عقب نگاه کرد و به ضربات در گوش داد، تا اینکه قفل از دیدگان خارج شد
[ترجمه ترگمان]او به عقب نگاه کرد و به صدای کوبیدن در ادامه داد، تا اینکه قفل در باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The door flew upwards and the light from the lock-up garage flooded the street, exposing Norman's secret to the world.
[ترجمه گوگل]در به سمت بالا پرواز کرد و نور گاراژ قفل شده در خیابان جاری شد و راز نورمن را در معرض دید جهانیان قرار داد
[ترجمه ترگمان]در به سمت بالا پرواز کرد و نوری که از گاراژ قفل بود به خیابان سرازیر شد و رازهای نورمن را در جهان نمایان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Small businesses and lock-up garages cling to these spaces like limpets in a cave.
[ترجمه گوگل]کسب‌وکارهای کوچک و گاراژهای بسته مانند لنگان غار به این فضاها چسبیده‌اند
[ترجمه ترگمان]تجارت های کوچک و گاراژهای خانه ها مانند limpets در یک غار به این فضاها چسبیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. In deference to his age, however, they did not put him in lock-up.
[ترجمه گوگل]با توجه به سن او، آنها او را در قفل قرار ندادند
[ترجمه ترگمان]با این حال، در این سن و سال، او را زندانی نمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. They had taken their instruments with them to the lock-up.
[ترجمه گوگل]آلات خود را با خود به قفل برده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها وسایل خود را با آن ها به قفل بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. I pass the lock-up garages and the grease-blackened signs that indicate some small motor repair workshops.
[ترجمه گوگل]از گاراژهای قفل شده و تابلوهای سیاه شده با چربی که نشان از چند کارگاه کوچک تعمیر موتور دارد می گذرم
[ترجمه ترگمان]از کنار garages و نشانه هایی سیاه شده از روغن عبور می کنم که برخی از کارگاه های تعمیر و نگهداری موتور کوچک را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Some eurobonds have a lock-up period of 90 days before they can be sold through the secondary markets to domestic investors.
[ترجمه گوگل]برخی از اوراق قرضه یورو قبل از اینکه بتوانند از طریق بازارهای ثانویه به سرمایه گذاران داخلی فروخته شوند، یک دوره قفل 90 روزه دارند
[ترجمه ترگمان]برخی از اوراق قرضه eurobonds یک بازه زمانی ۹۰ روز قبل از این که بتوانند از طریق بازارهای ثانویه به سرمایه گذاران داخلی فروخته شوند، دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The operator should have placed the vehicle in lockup and in first gear.
[ترجمه گوگل]اپراتور باید وسیله نقلیه را در حالت قفل و در دنده اول قرار می داد
[ترجمه ترگمان]اپراتور باید وسیله نقلیه را به بازداشتگاه و در درجه اول قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Lockup regularly occurs at seven o'clock.
[ترجمه گوگل]قفل کردن به طور منظم در ساعت هفت رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]lockup به طور منظم در ساعت هفت رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Looks like your lockup idea didn't work out too good, huh?
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ایده قفل شما خیلی خوب عمل نکرده است، ها؟
[ترجمه ترگمان]به نظر تو فکر lockup خیلی خوب پیش نرفت، ها؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Article 10 The lockup period of a QFII's investment funds shall be calculated from the date when its first inward remittance of investment principal is made.
[ترجمه گوگل]ماده 10 دوره قفل وجوه سرمایه گذاری QFII باید از تاریخی محاسبه شود که اولین واریز اصل سرمایه به داخل آن انجام می شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۰ دوره حبس یک صندوق سرمایه گذاری QFII از تاریخ محاسبه خواهد شد زمانی که اولین وجه داخلی آن سرمایه گزاری ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. He spent an anxious day in the lockup.
[ترجمه گوگل]او یک روز مضطرب را در قفل گذراند
[ترجمه ترگمان] یه روز نگران توی بازداشتگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زندان کردن (فعل)
prison, can, lock up

توقیف (اسم)
suppression, execution, custody, apprehension, arrest, detention, internment, arrestment, seizing, constraint, sequestration, holdup, lockup, nabbing

حبس (اسم)
custody, detention, jail, bail, imprisonment, prison, lockout, calaboose, durance, lockup

بازداشتگاه (اسم)
lockup

تخصصی

[کامپیوتر] وضعیتی که در آن امکان انجام عمل دیگری نمی باشد .

انگلیسی به انگلیسی

• imprison, put in jail
act of locking up; prison, jail; temporary detention center
may be locked up
a lockup is a jail or cell; used in american english.

پیشنهاد کاربران

مسدود کردن
در فرمول یک ( مسابقات اتومبیل رانی ) گاهی دیسک ترمز به نسبت چرخ دیر تر متوقف میشه و اصطلاحا قفل میکنه و و معمولا باعث ساییدگی لاستیک ها همراه با دود سفید میشه که به این حالت lock upمیگن
بازداشت کردن تا زمان محاکمه
زندانی کردن ( imprison )
Lock up criminals
در جای امن گذاشتن
قفل کردن
مسدود کردن
دروبام را قفل کردن/دروبام را بستن
سپرده کردن
Borrowers can lock up tokens they own as collateral in a smart contract
If the computer locks up ( freezes ) , you can simply restart it
Lock up : هنگ کردن
هنگی کردن کامپیوتر
بلوکه کردن
زندانی کردن
خمس کردن
قلب بندی، قالب گذاری شده

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس