### 1. **ثابت کردن یا تضمین کردن چیزی**
- به معنای قطعی کردن، تضمین کردن یا نهایی کردن یک موضوع، قرارداد، یا تصمیم است.
- مثال:
- We need to lock down the deal before the end of the week.
... [مشاهده متن کامل]
( باید قبل از پایان هفته قرارداد را قطعی کنیم. )
- They locked down the schedule for the event yesterday.
( آن ها برنامه زمان بندی رویداد را دیروز نهایی کردند. )
### 2. **امن کردن یا قفل کردن مکانی**
- به معنای بستن یا قفل کردن یک ساختمان، در یا منطقه برای جلوگیری از ورود یا خروج است.
- مثال:
- After the incident, the school was locked down for safety reasons.
( پس از حادثه، مدرسه به دلایل امنیتی قفل و بسته شد. )
- The police locked down the area during the investigation.
( پلیس در طول تحقیقات منطقه را تحت کنترل و بسته نگه داشت. )
### 3. **کنترل کامل و محدود کردن دسترسی**
- به معنای اعمال کنترل شدید و محدود کردن دسترسی به منابع یا اطلاعات.
- مثال:
- The IT department locked down the system to prevent hacking.
( دپارتمان فناوری اطلاعات سیستم را برای جلوگیری از هک کردن کنترل و محدود کرد. )
- به معنای قطعی کردن، تضمین کردن یا نهایی کردن یک موضوع، قرارداد، یا تصمیم است.
- مثال:
... [مشاهده متن کامل]
( باید قبل از پایان هفته قرارداد را قطعی کنیم. )
( آن ها برنامه زمان بندی رویداد را دیروز نهایی کردند. )
### 2. **امن کردن یا قفل کردن مکانی**
- به معنای بستن یا قفل کردن یک ساختمان، در یا منطقه برای جلوگیری از ورود یا خروج است.
- مثال:
( پس از حادثه، مدرسه به دلایل امنیتی قفل و بسته شد. )
( پلیس در طول تحقیقات منطقه را تحت کنترل و بسته نگه داشت. )
### 3. **کنترل کامل و محدود کردن دسترسی**
- به معنای اعمال کنترل شدید و محدود کردن دسترسی به منابع یا اطلاعات.
- مثال:
( دپارتمان فناوری اطلاعات سیستم را برای جلوگیری از هک کردن کنترل و محدود کرد. )