loci

/ˈloʊsaɪ//ˈləʊsaɪ/

جمع واژه ی: locus، مکان هندسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a pl. of locus.

جمله های نمونه

1. Genomic clones of both the Oct-11a and Oct-11b loci were isolated from a BALB/c library in the vector l Charon 4A.
[ترجمه گوگل]کلون های ژنومی هر دو مکان Oct-11a و Oct-11b از یک کتابخانه BALB/c در ناقل l Charon 4A جدا شدند
[ترجمه ترگمان]شبیه سازی Genomic هر دو مکان ۱۱ اکتبر و ۱۱ اکتبر - ۱۱ b از کتابخانه balb \/ c در وکتور Charon ۴ A جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His sense of history and of genius loci was potent.
[ترجمه گوگل]حس او از تاریخ و مکان های نابغه قوی بود
[ترجمه ترگمان]حس تاریخ و مکانی که در او وجود داشت، قوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Human ALDHs are encoded at four independant loci on four different chromosomes.
[ترجمه گوگل]ALDH های انسانی در چهار مکان مستقل در چهار کروموزوم مختلف کدگذاری می شوند
[ترجمه ترگمان]ALDHs انسانی در چهار جایگاه independant در چهار کروموزوم های مختلف کدگذاری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Combining the effects of many loci is nontrivial.
[ترجمه گوگل]ترکیب اثرات بسیاری از مکان‌ها بی‌اهمیت است
[ترجمه ترگمان]ترکیب اثرات بسیاری از لوکوس های بسیاری قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Oct-11a and Oct-11b loci were mapped by interspecific backcross analysis.
[ترجمه گوگل]جایگاه Oct-11a و Oct-11b با تجزیه و تحلیل بک کراس بین گونه ای نقشه برداری شد
[ترجمه ترگمان]۱۳ اکتبر - ۱۱ a و ۱۱ b نمودار (۱۱ b)به وسیله آنالیز interspecific backcross ترسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Based on quantitative traits loci (QTL) mapping, porcine uncoupling protein 3 (UCP gene was chosen as a candidate gene for pig fat deposition and meat quality traits.
[ترجمه گوگل]بر اساس نقشه برداری جایگاه صفات کمی (QTL)، پروتئین جداکننده 3 خوک (ژن UCP) به عنوان یک ژن کاندید برای رسوب چربی خوک و صفات کیفیت گوشت انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]در نگاشت ویژگی های کمی (QTL)، ژن porcine uncoupling ۳ (UCP)به عنوان ژن کاندید برای رسوب چربی خوک و ویژگی های کیفی گوشت انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Simultaneously, the genetic source of loci loss was confirmed by genealogical analysis.
[ترجمه گوگل]به طور همزمان، منبع ژنتیکی از دست دادن جایگاه با تجزیه و تحلیل شجره نامه تایید شد
[ترجمه ترگمان]همزمان، منبع ژنتیکی از دست رفتن جایگاه توسط تحلیل genealogical تایید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. J. sigillata with special alleles in 3 loci was suggested to be parallel with J. regia in dendrogram and was considered being an independence species.
[ترجمه گوگل]J sigillata با آلل های خاص در 3 جایگاه به موازات J regia در دندروگرام پیشنهاد شد و به عنوان یک گونه مستقل در نظر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]J sigillata با آلل خاص در سه مکان، پیشنهاد شد که موازی با J باشد regia در dendrogram و regia به عنوان یک گونه مستقل در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion The 9 canine - STR loci multiplex system are suitable for individual discrimination and paternity identification.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: سیستم مالتی پلکس جایگاه 9 سگ - STR برای تشخیص فردی و شناسایی پدری مناسب است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ۹ جایگاه ویژه سگ - اس تی اس دارای سیستم پیچیده ای برای شناسایی فردی و شناسایی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cumulate DP of ten STR loci is 9 9991 %, Cumulate PE of ten STR loci is 9 7287 %.
[ترجمه گوگل]DP تجمعی ده جایگاه STR 99991 درصد است، PE تجمعی ده جایگاه STR 97287 درصد است
[ترجمه ترگمان]cumulate دی پی ۱۰ جایگاه اس تی اس ۹ ۹۹۹۱ % است، cumulate PE از ۱۰ جایگاه اس تی آر ۹ ۷۲۸۷ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Y chromosome short tandem repeat loci plays an important role in reconstructing the patrilineal history for their special genetic characteristics.
[ترجمه گوگل]مکان‌های تکرار پشت سر هم کوتاه کروموزوم Y نقش مهمی در بازسازی تاریخچه پدری به دلیل ویژگی‌های ژنتیکی خاص خود دارند
[ترجمه ترگمان]کروموزوم Y های تکرار tandem کوتاه، نقش مهمی در بازسازی تاریخچه patrilineal برای ویژگی های ژنتیکی خاص خود ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Norberg-Szulc said in the "Genius loci ", The place is a space of clear structure; the architecture means the visualization of the spirit of place.
[ترجمه گوگل]نوربرگ-زولک در "جایگاه نابغه" گفت: مکان فضایی با ساختار شفاف است معماری به معنای تجسم روح مکان است
[ترجمه ترگمان]Norberg - Szulc در \"loci Genius\" گفت که این مکان فضایی از ساختار واضح است؛ معماری به معنی تجسم روح مکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There were duplicated loci for 8 markers, and 7 markers that linked to one of markers in a linkage group but couldn't be mapped into that group.
[ترجمه گوگل]مکان‌های تکراری برای 8 نشانگر و 7 نشانگر وجود داشت که به یکی از نشانگرهای یک گروه پیوندی مرتبط بودند اما نمی‌توانستند در آن گروه نگاشت شوند
[ترجمه ترگمان]جایگاه duplicated برای ۸ مارکر، و ۷ مارکر که به یکی از مارکرهای in در گروه اتصال مرتبط بودند، وجود داشت، اما نتوانست در آن گروه نقشه برداری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Genetic coadaptability of four loci ( Adh, Es - D, α - Gpd, Es ) was studied in wild quail and domestic quail populations.
[ترجمه گوگل]همسازگاری ژنتیکی چهار جایگاه (Adh، Es-D، α-Gpd، Es) در جمعیت بلدرچین وحشی و بلدرچین اهلی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تشخیص ژنتیکی چهار جایگاه (adh، S - D، α - Gpd، S)در گروه های بلدرچین چوبی و خانگی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• loci is the plural of locus.

پیشنهاد کاربران

زیست شناسی و ژنتیک: جایگاه ژنتیکی
موارد
مکانها
روح مکان - حس مکان

بپرس