localism

/ˈloʊkəlɪzəm//ˈləʊkəlɪzəm/

معنی: اصطلاح محلی، ایین محلی، علاقه محلی، کوته بینی
معانی دیگر: سنت محلی، رسم بودگاه، ویژگی بودگاهی، واژه ی بودگاهی، لغت (یا اصطلاح و غیره ی) محلی، (علاقمندی به جای بخصوص) بودجای گرایی، بودگاه گرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: localist (adj.), localist (n.)
(1) تعریف: a regional custom, curiosity, or manner of speech.

(2) تعریف: an excessively strong identification with or promotion of one's locality.

جمله های نمونه

1. Departmental localism paralyzes our capacity to apprehend a sweeping panorama.
[ترجمه گوگل]بومی گرایی دپارتمانی ظرفیت ما را برای درک یک پانورامای گسترده فلج می کند
[ترجمه ترگمان]Departmental localism قابلیت ما را برای درک یک پانورامای فراگیر نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It helps people move across the barriers of localism, parochialism, or provincialism that divide them.
[ترجمه گوگل]این به مردم کمک می کند تا از موانع بومی گرایی، منطقه گرایی یا استان گرایی که آنها را از هم جدا می کند عبور کنند
[ترجمه ترگمان]این کار به مردم کمک می کند تا از موانع of، parochialism، یا provincialism که آن ها را تقسیم می کنند، حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The logic of the network induces regionalism and localism.
[ترجمه گوگل]منطق شبکه، منطقه‌گرایی و بومی‌گرایی را القا می‌کند
[ترجمه ترگمان]منطق شبکه منطقه گرایی و localism را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At this time localism had not yet become a threat.
[ترجمه گوگل]در این زمان محلی‌گرایی هنوز به یک تهدید تبدیل نشده بود
[ترجمه ترگمان]در این زمان محلی هنوز محلی محسوب نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Second, the need to combat localism.
[ترجمه گوگل]دوم، نیاز به مبارزه با بومی گرایی
[ترجمه ترگمان]دوم، نیاز به محلی داره که بهش توجه کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The false ideology of localism must be corrected quickly.
[ترجمه گوگل]ایدئولوژی غلط بومی گرایی باید به سرعت اصلاح شود
[ترجمه ترگمان]ایدئولوژی غلط of باید به سرعت اصلاح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Puritan exclusive localism breeded Isolationism.
[ترجمه گوگل]بومی گرایی انحصاری پیوریتن انزواگرایی را پرورش داد
[ترجمه ترگمان] The breeded exclusive Puritan Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Puritan Puritan
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The conflict between localism and the central authority went through the history of Kuomingtang Government.
[ترجمه گوگل]تضاد بین محلی گرایی و اقتدار مرکزی در طول تاریخ حکومت کومینگتانگ گذشت
[ترجمه ترگمان]درگیری میان localism و نهاد مرکزی از تاریخ دولت Kuomingtang گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The coexistence of nationalism, localism and internationalism is emerging in the Tibetan Han language novels.
[ترجمه گوگل]همزیستی ناسیونالیسم، بومی گرایی و انترناسیونالیسم در رمان های تبتی زبان هان در حال ظهور است
[ترجمه ترگمان]هم زیستی ناسیونالیسم، localism و internationalism در رمان های زبان (چینی های هان)در حال شکل گیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Localism is a major obstacle to the integration of the Americas.
[ترجمه گوگل]محلی گرایی مانع بزرگی بر سر راه ادغام قاره آمریکاست
[ترجمه ترگمان]Localism مانع بزرگی برای یکپارچه سازی قاره آمریکا به شمار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. New territorialism, i. e. new localism, is a hard and most effective weapon against all sorts of aesthetic hegemonism.
[ترجمه گوگل]سرزمین گرایی جدید، i ه محلی‌گرایی جدید، سخت‌ترین و مؤثرترین سلاح در برابر انواع هژمونیسم زیبایی‌شناختی است
[ترجمه ترگمان] territorialism جدید، من E دیدگاه جدید، یک سلاح خیلی سخت و موثرترین سلاح در برابر همه نوع hegemonism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Furthermore it seeks to highlight the central importance of localities and localism in Northern Ireland.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این به دنبال برجسته کردن اهمیت مرکزی محلات و محلی گرایی در ایرلند شمالی است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در پی برجسته کردن اهمیت مرکزی محلات و localism در ایرلند شمالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. V only used to transliterate loan word, minority language and localism.
[ترجمه گوگل]V فقط برای آوانویسی کلمه قرضی، زبان اقلیت و بومی گرایی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]وی تن ها از کلمه قرضی، زبان اقلیت و localism استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Brooks cites Guardian columnist Polly Toynbee who on Tuesday rounded on Eric Pickles's localism bill.
[ترجمه گوگل]بروکس به پولی توینبی ستون نویس گاردین اشاره می کند که روز سه شنبه لایحه محلی گرایی اریک پیکلز را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]بروکس سردبیر گاردین، پولی Toynbee، را نقل می کند که روز سه شنبه لایحه localism s را گرد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصطلاح محلی (اسم)
localism

ایین محلی (اسم)
localism

علاقه محلی (اسم)
localism

کوته بینی (اسم)
localism

انگلیسی به انگلیسی

• devotion to local interests; local custom; local idiom

پیشنهاد کاربران

بپرس