1. He pioneered the surgical technique called frontal lobotomy.
[ترجمه گوگل]او پیشگام تکنیک جراحی به نام لوبوتومی فرونتال بود
[ترجمه ترگمان]او پیشگام تکنیک جراحی بنام lobotomy پیشانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A frontal lobotomy was of more use.
[ترجمه گوگل]لوبوتومی فرونتال کاربرد بیشتری داشت
[ترجمه ترگمان]فشار پیشانی بیشتر مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. On at least two occasions a lobotomy was considered and rejected for Alfred, who became ill in late 194
[ترجمه گوگل]حداقل در دو مورد برای آلفرد که در اواخر سال 194 بیمار شد، لوبوتومی در نظر گرفته شد و رد شد
[ترجمه ترگمان]حداقل دو بار یک lobotomy در نظر گرفته شد و برای آلفرد که در اواخر ۱۹۴ (۱۹۴)بیمار شد، رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She had a lobotomy in 195
5. " His name is a corruption of "lobotomy, " a nod to a last minute change to the character.
[ترجمه گوگل]نام او نوعی فساد "لوبوتومی" است، اشاره ای به تغییر لحظه آخری شخصیت
[ترجمه ترگمان]\"اسم او فساد\" lobotomy \" است، اشاره ای به تغییر دقیقه آخر شخصیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That unintentional lobotomy would be hard to explain.
[ترجمه گوگل]توضیح آن لوبوتومی ناخواسته دشوار است
[ترجمه ترگمان]این عمل جراحی روی مغز انجام می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. How did the lobotomy ever become accepted medical practice?
[ترجمه گوگل]چگونه لوبوتومی به یک عمل پزشکی پذیرفته شده تبدیل شد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه lobotomy تا به حال این عمل جراحی را پذیرفته بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The first such technique was the prefrontal lobotomy.
[ترجمه گوگل]اولین چنین تکنیکی لوبوتومی پره پیشانی بود
[ترجمه ترگمان]اولین تکنیک از این دست the پیشانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Of course, the lobotomy always had its critics.
[ترجمه گوگل]البته لوبوتومی همیشه منتقدانی داشت
[ترجمه ترگمان]البته، lobotomy همیشه منتقدان خود را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Oh please, kia what you need is lobotomy.
[ترجمه گوگل]اوه لطفا، کیا آنچه شما نیاز دارید لوبوتومی است
[ترجمه ترگمان] \"اوه، خواهش می کنم\" کیا رو باید جراحی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. "My idea was to avoid lobotomy, " Delgado says, "with the help of electrodes implanted in the brain.
[ترجمه گوگل]دلگادو می گوید: «ایده من این بود که با کمک الکترودهای کاشته شده در مغز از لوبوتومی اجتناب کنم
[ترجمه ترگمان]دلگادو با کمک الکترودهای کاشته شده در مغز، گفت: \" ایده من این بود که از lobotomy اجتناب کنم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. How did the lobotomy ever become accepted medical practice? And why are people still getting them today, under the less-disturbing name "lobectomy"?
[ترجمه گوگل]چگونه لوبوتومی به یک عمل پزشکی پذیرفته شده تبدیل شد؟ و چرا مردم هنوز هم امروزه آنها را تحت نام کمتر آزاردهنده "لوبکتومی" دریافت می کنند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه the تا به حال این عمل جراحی را پذیرفته بود؟ و چرا مردم هنوز هم اکنون تحت نام - \"lobectomy\" قرار می گیرند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Naomi was again institutionalized, and this time was given a prefrontal lobotomy.
[ترجمه گوگل]نائومی دوباره نهادینه شد و این بار لوبوتومی جلوی مغز انجام شد
[ترجمه ترگمان]نایومی \"هم دوباره بستری شد\" و این دفعه مغزش رو از مغزش جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. All we know is that there were success stories, including at least one lobotomy.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که می دانیم این است که داستان های موفقیت آمیزی وجود داشت، از جمله حداقل یک لوبوتومی
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که می دانیم این است که داستان های موفقیت شامل حداقل یک lobotomy وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید