اسم ( noun )
حالات: lobbies
حالات: lobbies
• (1) تعریف: a hall or foyer inside the entrance of a hotel, theater, or other large building, often used as a waiting room.
• مترادف: foyer, hall
• مشابه: antechamber, anteroom, entry, reception room, vestibule, waiting room
• مترادف: foyer, hall
• مشابه: antechamber, anteroom, entry, reception room, vestibule, waiting room
- They planned to meet in the lobby of the hotel.
[ترجمه Niusha] انها برنامه ریزی کردن تا یکدیگر را در سالن انتظار هتل ببینند|
[ترجمه گوگل] آنها قصد داشتند در لابی هتل ملاقات کنند[ترجمه ترگمان] آن ها قصد داشتند در لابی هتل یکدیگر را ملاقات کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a group that tries to influence legislators to vote on certain issues in such a way as to favor its special interests.
• مترادف: PAC, pressure group
• مترادف: PAC, pressure group
- Members of the oil and gas lobby met with government officials to present research findings in support of their position.
[ترجمه گوگل] اعضای لابی نفت و گاز با مقامات دولتی برای ارائه یافته های تحقیقاتی در حمایت از موضع خود ملاقات کردند
[ترجمه ترگمان] اعضای لابی نفت و گاز با مقامات دولتی دیدار کردند تا یافته های تحقیق را در حمایت از موضع خود ارائه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اعضای لابی نفت و گاز با مقامات دولتی دیدار کردند تا یافته های تحقیق را در حمایت از موضع خود ارائه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: lobbies, lobbying, lobbied
حالات: lobbies, lobbying, lobbied
• : تعریف: to try to influence the way legislators vote.
• مشابه: pull strings
• مشابه: pull strings
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: lobbyer (n.)
مشتقات: lobbyer (n.)
• (1) تعریف: to try to influence (legislators) to vote in a particular way.
• مترادف: influence, press, solicit, sway, urge
• مشابه: affect, persuade, push
• مترادف: influence, press, solicit, sway, urge
• مشابه: affect, persuade, push
- The group lobbied members of their state senate in hopes of preventing the building of the power plant.
[ترجمه گوگل] این گروه به امید جلوگیری از ساخت نیروگاه، اعضای سنای ایالت خود را لابی کرد
[ترجمه ترگمان] این گروه اعضای مجلس سنای ایالتی خود را به امید جلوگیری از ساخت نیروگاه متمرکز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این گروه اعضای مجلس سنای ایالتی خود را به امید جلوگیری از ساخت نیروگاه متمرکز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to work for or obtain the passage of (legislation) by lobbying.
- Various groups lobbied the bill through Congress.
[ترجمه گوگل] گروه های مختلف لایحه را از طریق کنگره لابی کردند
[ترجمه ترگمان] گروه های مختلف لایحه را از طریق کنگره شروع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گروه های مختلف لایحه را از طریق کنگره شروع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید