lobar


معنی: لختهای، قطعهای، اویز دار، واقع در قسمت های ریه
معانی دیگر: وابسته به نرمه ی گوش، لاله دار مثل لاله گوش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of a lobe or lobes, as of one in the lungs.

جمله های نمونه

1. This is a lobar pneumonia in which consolidation of the entire left upper lobe has occurred.
[ترجمه گوگل]این یک پنومونی لوبار است که در آن ادغام کل لوب فوقانی چپ رخ داده است
[ترجمه ترگمان]این یک ذات الریه lobar است که در آن استحکام بخش بالایی چپ مغز رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How is lobar anxiety treated, the specific that what economy material benefit there is?
[ترجمه گوگل]اضطراب لوبار چگونه درمان می شود، مشخص است که چه سود مادی اقتصادی وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه چه میزان اضطراب و اضطراب مورد درمان قرار می گیرد، چه چیزی سود مادی دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cathy : Today is Lobar Day. We should make our house tidy.
[ترجمه گوگل]کتی: امروز روز لوبار است باید خانه مان را مرتب کنیم
[ترجمه ترگمان]امروز روز lobar است باید خونه رو مرتب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A closer view of the lobar pneumonia demonstrates the distinct difference between the upper lobe and the consolidated lower lobe. Radiographically, areas of consolidation appear as infiltrates.
[ترجمه گوگل]یک نمای نزدیک تر از پنومونی لوبار، تفاوت متمایز بین لوب بالایی و لوب تحتانی را نشان می دهد از نظر رادیوگرافی، مناطق تثبیت شده به صورت نفوذی ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]یک دید نزدیک تر از ذات الریه lobar، تفاوت متمایز میان بخش بالایی و لوب زیرین یکپارچه را نشان می دهد Radiographically، مناطق تحکیم به شکل infiltrates ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Is lobar fiber changed how is cure best the swiftest method?
[ترجمه گوگل]آیا فیبر لوبار تغییر کرده است چگونه بهترین درمان سریعترین روش است؟
[ترجمه ترگمان]آیا فیبر lobar تغییر کرده است که چگونه بهترین روش را درمان می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tumors usually arise from the main and lobar bronchi or trachea.
[ترجمه گوگل]تومورها معمولاً از نای یا نای اصلی و لوبار ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان]تومورها معمولا از the اصلی و lobar یا نای به وجود می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lobar emphysema may result from partial bronchial obstruction.
[ترجمه گوگل]آمفیزم لوبار ممکن است ناشی از انسداد جزئی برونش باشد
[ترجمه ترگمان]emphysema Lobar ممکن است ناشی از انسداد partial باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A closer view of the lobar pneumonia demonstrates the distinct difference between the upper lobe and the consolidated lower lobe.
[ترجمه گوگل]یک نمای نزدیک تر از پنومونی لوبار، تفاوت متمایز بین لوب بالایی و لوب تحتانی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک دید نزدیک تر از ذات الریه lobar، تفاوت متمایز میان بخش بالایی و لوب زیرین یکپارچه را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A case of lobar pneumonia complicated by chronic nephritis with acute at- tack is reported cured by traditional Chinese medicine. A satisfactory result Las been achieved.
[ترجمه گوگل]یک مورد از پنومونی لوبار که با نفریت مزمن همراه با حمله حاد عارضه شده است، توسط طب سنتی چینی گزارش شده است یک نتیجه رضایت بخش لاس به دست آمد
[ترجمه ترگمان]یک مورد از ذات الریه lobar که توسط nephritis مزمن با at حاد شدید پیچیده شده، توسط پزشکی سنتی چینی درمان شده است نتایج رضایت بخشی به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Have a lobar anxiety patient ache dully below long-term right bladebone suddenly, after eliminating other disease, what reason be? How to treat?
[ترجمه گوگل]آیا بیمار مبتلا به اضطراب لوبار پس از از بین بردن بیماری های دیگر، به طور ناگهانی زیر استخوان تیغه راست درازمدت به شدت درد می کند، چه دلیلی دارد؟ چگونه درمان کنیم؟
[ترجمه ترگمان]بعد از از بین بردن یک بیماری دیگر، چه دلیلی وجود دارد؟ چگونه رفتار کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Can colonic cancer cause lobar seeper?
[ترجمه گوگل]آیا سرطان کولون می تواند باعث تراوش لوبار شود؟
[ترجمه ترگمان]احتمال سرطان روده هم میتونه ایجاد بشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The results showed that lung suffered lobar pneumonia and heart, liver and kidney exhibited congestion, haemorrhage and degeneration.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که ریه دچار پنومونی لوبار و قلب، کبد و کلیه دارای احتقان، خونریزی و دژنراسیون بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که شش مبتلا به ذات الریه lobar و قلب، کبد و کلیه، تراکم، خونریزی و انحطاط را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chest X - ray shows consolidation in lobar distribution.
[ترجمه گوگل]اشعه ایکس قفسه سینه یکپارچگی در توزیع لوبار را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اشعه ایکس در قفسه سینه نشان دهنده ادغام در توزیع lobar است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Main surgical treatments of bile duct reoperation included lobar resection (66%) with RouxenY hepaticojejunostomy and Ttube drainage.
[ترجمه گوگل]درمان‌های جراحی اصلی جراحی مجدد مجرای صفراوی شامل برداشتن لوبار (66 درصد) با روکسن‌ای هپاتیک ژونوستومی و درناژ Ttube بود
[ترجمه ترگمان]درمان های اصلی جراحی مجاری صفراوی شامل lobar resection (۶۶ %)با RouxenY hepaticojejunostomy و Ttube drainage است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لختهای (صفت)
lobar

قطعه ای (صفت)
lobar

اویز دار (صفت)
lobar, lobulate

واقع در قسمت های ریه (صفت)
lobar

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a lobe

پیشنهاد کاربران

بپرس