اسم ( noun )
• (1) تعریف: that which is lent or borrowed.
• مشابه: advance, credit, loaner, principal
• مشابه: advance, credit, loaner, principal
- They received a loan of half a million dollars to start their business.
[ترجمه SSA] آنها برای شروع کسب و کار خود، یک وام نیم میلیون دلاری دریافت کردند.|
[ترجمه گوگل] آنها نیم میلیون دلار وام برای راه اندازی کسب و کار خود دریافت کردند[ترجمه ترگمان] آن ها وامی به مبلغ نیم میلیون دلار برای شروع کسب وکار خود دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was having difficulty paying back his loan.
[ترجمه baran] او با پرداخت وام خودمشکل داشت .|
[ترجمه گوگل] او در بازپرداخت وام خود با مشکل مواجه بود[ترجمه ترگمان] او به زحمت وام خود را پس می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The car is not mine; it's just a loan.
[ترجمه spongebob] این ماشین مال من نیست فقط امانته|
[ترجمه يكتا] ماشین مال من نیست فقط یه قرضه|
[ترجمه گوگل] ماشین مال من نیست این فقط یک وام است[ترجمه ترگمان] ماشین مال من نیست فقط یک وام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the act of lending.
• مترادف: financing
• مشابه: bankrolling, usury
• مترادف: financing
• مشابه: bankrolling, usury
- Her parents' loan of the money for the house was greatly appreciated.
[ترجمه گوگل] وام پدر و مادرش از پول خانه بسیار مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] میزان وام والدینش از این خانه به شدت مورد قدردانی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] میزان وام والدینش از این خانه به شدت مورد قدردانی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: loans, loaning, loaned
حالات: loans, loaning, loaned
• (1) تعریف: to give temporarily.
• مترادف: lend
• مترادف: lend
- Can you loan me a jacket and tie to wear to the restaurant?
[ترجمه bita] آیا میتوانی به من یک کت و کروات قرض بدهی تا در رستوران بپوشم؟|
[ترجمه گوگل] آیا می توانید یک ژاکت و کراوات به من قرض دهید تا در رستوران بپوشم؟[ترجمه ترگمان] میتونی یه کت و کراوات بهم قرض بدی که به رستوران بپوشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to lend (money), usu. at a rate of interest.
• مترادف: lend
• مشابه: accommodate, back, bankroll, finance, float
• مترادف: lend
• مشابه: accommodate, back, bankroll, finance, float
- He thinks the bank won't loan money to someone like him.
[ترجمه گوگل] او فکر می کند بانک به کسی مثل او وام نمی دهد
[ترجمه ترگمان] فکر می کنه بانک به کسی مثل اون پول قرض نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فکر می کنه بانک به کسی مثل اون پول قرض نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to make a loan or loans.
• مترادف: lend
• مترادف: lend
- The banks are not loaning these days if they perceive any risk.
[ترجمه گوگل] این روزها بانک ها اگر ریسکی را درک کنند، وام نمی دهند
[ترجمه ترگمان] بانک ها این روزها قرض نمی کنند اگر ریسک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بانک ها این روزها قرض نمی کنند اگر ریسک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید