loamy

/ˈloʊmi//ˈləʊmi/

معنی: مثل خاک رس یا خاک
معانی دیگر: مثل خاک رس یا خاک گلدانی

جمله های نمونه

1. I saw myself scooping out handfuls of soft loamy earth.
[ترجمه گوگل]خودم را دیدم که مشتی خاک لومی نرم بیرون می آوردم
[ترجمه ترگمان]خودم را دیدم که مشت مشت خاک نرم و نرم را بیرون آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The rich loamy smell of the fen autumn night washed over his face; strong, yet fresh.
[ترجمه گوگل]بوی غلیظ لومی شب پاییزی با فنس روی صورتش نشست قوی و در عین حال تازه
[ترجمه ترگمان]بوی غنی شب پاییزی در چهره او رخت بر بسته بود؛ قوی، با این حال تازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cabbages should be grown in a rich, loamy soil that is not too acid.
[ترجمه گوگل]کلم ها را باید در خاک غنی و لومی که خیلی اسیدی نباشد، پرورش داد
[ترجمه ترگمان]خاک رس باید در خاک رس غنی و خاکبرگ رشد یابد که بیش از حد اسیدی نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fast-growing, glossy evergreen prefers a loamy, well-draining soil and is drought-tolerant in these conditions.
[ترجمه گوگل]گیاه همیشه سبز با رشد سریع و براق خاک لومی و دارای زهکشی خوب را ترجیح می دهد و در این شرایط به خشکی مقاوم است
[ترجمه ترگمان]همیشه سبز در حال رشد و رشد سریع، خاک خوب آبکشی شده را ترجیح می دهد و در این شرایط تحمل خشکسالی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Strawberries grow well in loamy soil that lets water pass through easily.
[ترجمه گوگل]توت فرنگی در خاک لومی به خوبی رشد می کند که اجازه می دهد آب به راحتی از آن عبور کند
[ترجمه ترگمان]توت فرنگی به خوبی در خاک گیاخاک و به خوبی رشد می کند و باعث می شود که آب به راحتی عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Moist, rich, soft, and loamy . Used of soil.
[ترجمه گوگل]مرطوب، غنی، نرم و لومی از خاک استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]مرطوب، غنی، نرم و نرم قبلا از خاک استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Central and southern light loamy soil with mild and moderate salinity tidal wave of soil salinization.
[ترجمه گوگل]خاک لومی سبک مرکزی و جنوبی با موج جزر و مدی شوری ملایم و متوسط ​​شور شدن خاک
[ترجمه ترگمان]آفریقای مرکزی و جنوبی به خاکبرگ و شوری ملایم و ملایم و جذر و مد آب دریا منجر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The distinguishing rich, loamy earthiness and fine ripe tannins provide structure and mingle with lush fruit, ensuring that the wine will develop additional complexity over many years.
[ترجمه گوگل]خاکی غنی و لومی متمایز و تانن های رسیده ریز ساختاری را ایجاد می کند و با میوه های سرسبز مخلوط می شود و تضمین می کند که شراب در طول سالیان متمادی پیچیدگی بیشتری پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]ثروتمند بودن، گیاخاک، گیاخاک و مناسب برای فراهم آوردن ساختار و ترکیب با میوه های پرآب وجود دارد و اطمینان حاصل می کند که این شراب بیش از چند سال پیچیدگی بیشتری را ایجاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A Astilbes are hardy herbaceous perennials which prefer a deep, moist, loamy soil.
[ترجمه گوگل]Astilbes گیاهان چند ساله علفی مقاوم هستند که خاکی عمیق، مرطوب و لومی را ترجیح می دهند
[ترجمه ترگمان]A یک علف خشک و علفی هستند که خاک عمیق، مرطوب و گیاخاک را ترجیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I thrust into rough grass and smoothly penetrated your loamy depths.
[ترجمه گوگل]من به علف های خشن فرو رفتم و به آرامی به اعماق لومی تو نفوذ کردم
[ترجمه ترگمان]به میان علف های خشن فرو رفتم و به آرامی به اعماق وجودت نفوذ کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The retention of both, P and V, especially of V, by Cecil loamy sand exhibited a dynamic feature.
[ترجمه گوگل]حفظ هر دو، P و V، به ویژه V، توسط ماسه لومی Cecil یک ویژگی پویا را نشان داد
[ترجمه ترگمان]نگهداری هر دو، P و V، به خصوص V، توسط Cecil گیاخاک یک ویژگی دینامیک را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This indicates that the soil under observation was clayey or loamy.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که خاک تحت مشاهده رسی یا لومی بوده است
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که خاک تحت مشاهده، ماسه یا گیاخاک بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The order of Df ( desorption factor ) value was: yellowish red soil & gt ; silt - loamy soil & gt ; kaoline & gt ; perlite & gt ; paddy soil ( loamy clay ) & gt ; kieselguhr .
[ترجمه گوگل]ترتیب مقدار Df (عامل دفع) عبارت بود از: خاک قرمز مایل به زرد, gt; خاک لومی سیلت, gt ; کائولین, gt ; پرلیت, gt ; خاک برنج ( خاک رس لومی ), gt ; kieselguhr
[ترجمه ترگمان]فرمان The (عامل واجذبی)عبارت بود از: خاک سرخ مایل به قرمز، &، خاک ریزی ها و گیاخاک، &،؛ kaoline، gt soil،؛ loamy،)،؛،؛،؛،؛، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt، gt،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sheep were 18 contentedly 19 grazing and Aaron took a deep breath of the 20 loamy scented air.
[ترجمه گوگل]گوسفندها 18 با رضایت 19 در حال چرا بودند و هارون از 20 هوای معطر لومی نفس عمیقی کشید
[ترجمه ترگمان]گوسفندان ۱۸ نفر با رضایت ۱۹ نفر بودند و آرون نفسی عمیق در هوای تازه استنشاق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مثل خاک رس یا خاک (صفت)
loamy

تخصصی

[خاک شناسی] لومی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to loam, resembling loam

پیشنهاد کاربران

بپرس