load of rubbis

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی : چرندیات / مزخرفات / حرف بی پایه و اساس ( در زبان غیررسمی: یه مشت چرت و پرت )
🔹 مثال ها:
That movie was a load of rubbish—total waste of time. اون فیلم یه مشت مزخرف بود—کاملاً وقت تلف کردن.
...
[مشاهده متن کامل]

Don’t listen to him, he’s talking a load of rubbish. بهش گوش نده، داره یه مشت چرت و پرت می گه.
The theory sounds clever, but it’s actually a load of rubbish. نظریه باهوشانه به نظر می رسه، ولی در واقع یه مشت مزخرفه.
🔹 مترادف ها ( عامیانه ) : nonsense – baloney – hogwash – claptrap – BS