living wage

/ˈlɪvɪŋˈweɪdʒ//ˈlɪvɪŋweɪdʒ/

مزدکافی برای زیستن در رفاه نسبی، مزدکافی برای امرار معاش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a wage that provides enough money for living at minimum acceptable standards.

جمله های نمونه

1. The church no longer paid a living wage .
[ترجمه گوگل]کلیسا دیگر دستمزد زندگی نمی داد
[ترجمه ترگمان]کلیسا دیگر حقوق معاش نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He does make a living wage but only by working 7hours a week.
[ترجمه گوگل]او فقط با 7 ساعت کار در هفته، امرار معاش می کند
[ترجمه ترگمان]او با دست مزد امرار معاش می کند، اما تنها با کار کردن ۷ ساعت در هفته کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Every laid - off worker can draw the living wage.
[ترجمه گوگل]هر کارگر اخراج شده می تواند دستمزد زندگی را دریافت کند
[ترجمه ترگمان]هر کارگر بی کار می تواند حقوق زندگی را بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have a right to a living wage.
[ترجمه گوگل]ما حق معاش داریم
[ترجمه ترگمان]ما یه حقوق زندگی درست و حسابی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The worker is demanding to be paid a living wage.
[ترجمه گوگل]این کارگر خواستار پرداخت دستمزد معیشتی است
[ترجمه ترگمان]کارگران خواستار پرداخت دست مزد زنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jingyuan County in the early living wage to make ends meet.
[ترجمه گوگل]Jingyuan شهرستان در اوایل دستمزد زندگی را به پایان می رسد ملاقات کند
[ترجمه ترگمان]شهرستان Jingyuan در حقوق اولیه زندگی برای رسیدن به این هدف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many farmers have to depend on subsidies to make a living wage.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشاورزان برای تامین معاش مجبور به پرداخت یارانه هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشاورزان باید برای درآمد امرار معاش به سوبسید تعلق داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do they feel women should remain in marriages because their jobs do not pay a living wage?
[ترجمه گوگل]آیا آنها احساس می کنند که زنان باید در ازدواج باقی بمانند زیرا شغل آنها دستمزد زندگی را نمی دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا احساس می کنند که زنان باید در ازدواج باقی بمانند، چرا که مشاغل آن ها دست مزد معاش ندارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We need to be just as comfortable with the flip side: A living wage encourages work.
[ترجمه گوگل]ما باید به همان اندازه با طرف مقابل راحت باشیم: دستمزد زندگی باعث تشویق کار می شود
[ترجمه ترگمان]ما باید به راحتی کنار هم باشیم: دست مزد زنده، کار را تشویق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Does the example implicitly condone overtime working as a means by which a living wage is earned?
[ترجمه گوگل]آیا این مثال به طور ضمنی کار اضافه کاری را به عنوان ابزاری برای دستمزد معیشت تایید می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا این مثال به طور ضمنی از اضافه کاری و کار کردن به عنوان وسیله ای برای درآمد زندگی چشم پوشی می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They had no solution to the possibility that even they might sometimes fail to find permanent employment at a living wage.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ راه حلی برای این امکان نداشتند که حتی آنها گاهی اوقات نتوانستند شغل دائمی با دستمزد زندگی پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ راه حلی برای این احتمال نداشتند که حتی ممکن است آن ها نتوانند در حداقل دست مزد امرار معاش پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The elite foresee their high paid salaries reduced so that the ranks of the workers can get a living wage.
[ترجمه گوگل]نخبگان پیش بینی می کنند که حقوق های بالای آنها کاهش یابد تا رده های کارگران بتوانند دستمزد معیشتی بگیرند
[ترجمه ترگمان]نخبگان پیش بینی می کنند که حقوق گزاف حقوق آن ها کاهش یافته است به طوری که صفوف کارگران بتوانند درآمد زندگی خود را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• salary that is enough to provide for the worker's needs
a living wage is a wage which is large enough to enable you to buy food, clothing, and other necessary things.

پیشنهاد کاربران

بپرس