معنی: کبد، جگر، جگر سیاه، زندگی کنندهمعانی دیگر: (قصابی) جگر، (کالبد شناسی) کبد، (رنگ) جگری، قرمز جگری، کسی که به طرز بخصوصی زندگی می کند، مر کبد، ناخوشی جگر
• (2)تعریف: someone who dwells or resides; inhabitant.
صفت ( adjective )
• : تعریف: comparative of live
جمله های نمونه
1. liver contains lots of iron
جگر مقدار زیادی آهن دارد.
2. liver fissures
شیارهای کبد
3. fried liver
جگر سرخ کرده
4. a clean liver
آدمی که تمیز زندگی می کند
5. a sluggish liver
کبد تنبل
6. kidney and liver kebab
کباب قلوه و جگر
7. palpation of the liver
لمس کردن کبد
8. they did a scan of my liver
کبد مرا لایه نگاری کردند.
9. to palpate a patient for signs of liver inflammation
برای بررسی نشانه های آماس کبد (سینه ی بیمار را) لمس کردن
10. Alcohol may cause damage to your liver.
[ترجمه گوگل]الکل ممکن است به کبد شما آسیب برساند [ترجمه ترگمان]الکل ممکنه باعث آسیب به کبد بشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The drug can cause inflammation of the liver.
[ترجمه گوگل]این دارو می تواند باعث التهاب کبد شود [ترجمه ترگمان]مواد میتونه باعث التهاب کبد بشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Contraindications for this drug include liver or kidney impairment.
[ترجمه گوگل]موارد منع مصرف این دارو شامل نارسایی کبد یا کلیه است [ترجمه ترگمان]contraindications برای این دارو نقص کبد یا کبد را شامل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is a delicious dish — liver and onions.
[ترجمه گوگل]این یک غذای خوشمزه است - جگر و پیاز [ترجمه ترگمان] این یه غذای خوش مزه و onions [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She got a rare liver disease when she was only twenty.
[ترجمه گوگل]او در بیست سالگی به یک بیماری نادر کبدی مبتلا شد [ترجمه ترگمان]اون یه بیماری نادر کبد داشت که فقط بیست سالش بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It started off as cancer of the liver but it spread to other areas of the body.
[ترجمه گوگل]این سرطان به عنوان سرطان کبد شروع شد اما به سایر نواحی بدن سرایت کرد [ترجمه ترگمان]آن به عنوان سرطان کبد شروع شد اما به قسمت های دیگر بدن سرایت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. He has a weak liver.
[ترجمه گوگل]او کبد ضعیفی دارد [ترجمه ترگمان] اون یه کبد ضعیف داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The liver is then braised in olive oil.
[ترجمه gk] کبد میتونه به وسیله روغن زیتون بهبود پیدا کند
|
[ترجمه گوگل]سپس جگر را در روغن زیتون پخته می کنند [ترجمه ترگمان]سپس کبد در روغن زیتون braised می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. His liver was ruptured when a brick wall collapsed on him.
[ترجمه گوگل]جگرش با ریزش دیوار آجری روی او پاره شد [ترجمه ترگمان]وقتی یه دیوار آجری روی اون افتاد، کبدش از هم جدا شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کبد (اسم)
liver
جگر (اسم)
liver
جگر سیاه (اسم)
liver
زندگی کننده (اسم)
liver
انگلیسی به انگلیسی
• glandular organ of vertebrate animals which secretes bile and purifies the venous blood; brown-red shade; one who is alive, one who lives; dweller your liver is a large organ in your body which cleans your blood. liver is the liver of some animals, which is cooked and eaten.
پیشنهاد کاربران
1. کبد 2. جگر ( سیاه ) 3. شخص. آدم مثال: the virus attacks the liver ویروس کبد را مبتلا می کند.
liver ( n ) ( lɪvər ) =a large organ in the body that cleans the blood and produces bile
[پزشکی] کبد، جگر: غده ی بزرگی در قسمت فوقانی راست شکم