چیزی را مهیج تر کردن یا مهیج تر شدن
◀️ ? Do you live up to your name : از اسمت راضی هستی؟ ( از اسمی کت داری و ما روت گذاشتیم خوشحالی؟ به اندازه کافی خوب هست؟ )
... [مشاهده متن کامل]
Ares is the cutest. I love is expressions! living up to his name : از اسمش راضیه
◀️ the food more than lived up to Luke's predictions
◀️ The concert was brilliant - it lived up to all our expectations.
◀️ He never managed to live up to his parents' expectations.
◀️ David's cooking was brilliant - we'll never live up to that.
◀️ I feel it's impossible to live up to his mother.
◀️ The Niagara falls lived up to all the publicity.
◀️ ?Did the holiday live up to your expectations
◀️ We expected a lot of her, and her performance lived up to our expectations.
استفاده کردن
زنده نگه داشتن
به پای چیزی یا کسی رسیدن
The acoustical quality of modern violins doesn’t live up to the quality of the vintage ones.
کیفیت صدایی ویولن های مدرن به پای ویولون های قبلی نمیرسه.
کیفیت صدایی ویولن های مدرن به پای ویولون های قبلی نمیرسه.
برآورده کردن، تحقق بخشیدن
پایبند بودن
پایبند ماندن
پایبند ماندن
زنده ماندن ، میزان عمر زندگی
از . . . تبعیت کردن، پیروی کردن، ( به قول های خود ) وفادار ماندن
عمر کردن
همانگونه که وعده داده شده بود یا انتظار می رفت، بودن.
مثلا:
برآورده کردن انتظارات
محقق کردن
براورده کردن انتظار
زنده کردن ( پول )
برآورده کردن
تمام و کمال زندگی کردن
عمل کردن ( به قول ) کامل انجام دادن
به درستی انجام دادن، ( به قول ) عمل کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)