🔹 معادل فارسی پیشنهادی: با بودجه ی بسیار محدود زندگی کردن / زندگی با ته مونده ی پول / خرج کردن با احتیاط و صرفه جویی شدید
( فضای فرهنگی ) : اصطلاحی رایج بین دانشجوها، هنرمندان مستقل، کارآفرینان تازه کار و حتی خانواده هایی که در شرایط اقتصادی سخت هستن.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
“Ever since I lost my job, I’ve been living on a shoestring. ”
They’ve been living on a shoestring ever since the company downsized. از وقتی شرکت تعدیل نیرو کرد، با پول خیلی کم زندگی می کنن.
“How do you manage to make ends meet while living on a shoestring?”
( فضای فرهنگی ) : اصطلاحی رایج بین دانشجوها، هنرمندان مستقل، کارآفرینان تازه کار و حتی خانواده هایی که در شرایط اقتصادی سخت هستن.
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
They’ve been living on a shoestring ever since the company downsized. از وقتی شرکت تعدیل نیرو کرد، با پول خیلی کم زندگی می کنن.