liturgy

/ˈlɪtərdʒi//ˈlɪtədʒi/

معنی: مناجات نامه، ایین نماز، اداب نماز
معانی دیگر: (کلیساهای فرقه های گوناگون) آیین تجویز شده ی نیایش در کلیسا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: liturgies
(1) تعریف: a form of worship for a public church service, usu. including prayers, scripture, songs, and the like.
مشابه: ceremony, Mass, prayer, rite, ritual, sacrament, service, worship

(2) تعریف: the communion service; Eucharist.
مترادف: communion, Eucharist, Holy Communion, Sacrament
مشابه: transubstantiation

جمله های نمونه

1. A clergyman read the liturgy from the prayer-book.
[ترجمه گوگل]یک روحانی مناجات را از روی کتاب دعا خواند
[ترجمه ترگمان]یک کشیش مراسم نماز را از کتاب دعا می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The question of music in the liturgy was addressed.
[ترجمه گوگل]در این مراسم به موضوع موسیقی پرداخته شد
[ترجمه ترگمان]مساله موسیقی در the مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Intoning a liturgy, he tilted that silvered glass so that reflected light sprang at the skeleton, bathing it.
[ترجمه گوگل]او با نوای یک مراسم مذهبی، آن شیشه نقره‌ای را کج کرد تا نور منعکس شده به اسکلت بتابد و آن را غسل دهد
[ترجمه ترگمان]پس از یک مراسم نماز، آن گیلاس نقره را کج کرد که انعکاس نور بر روی اسکلت پدیدار شد و آن را شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jim gave the liturgy planning team his tentative approval and waited to see how the community and the archdiocese would react.
[ترجمه گوگل]جیم تایید آزمایشی خود را به تیم برنامه ریزی مراسم عبادت داد و منتظر بود تا ببیند جامعه و اسقف نشینی چه واکنشی نشان خواهند داد
[ترجمه ترگمان]جیم به تیم برنامه ریزی مراسم عبادت کمک کرد و منتظر ماند تا ببیند جامعه و archdiocese چگونه واکنش نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its liturgy director rewrites prayers and Scripture readings to make the language more inclusive.
[ترجمه گوگل]مدیر مراسم مذهبی آن دعاها و خواندن کتاب مقدس را بازنویسی می کند تا زبان را فراگیرتر کند
[ترجمه ترگمان]نماز عشا ربانی و خواندن کتاب مقدس آن را جامع تر و inclusive می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The priests and deacons chanted the liturgy that has barely changed in more than a thousand years.
[ترجمه گوگل]کاهنان و شماسها مراسمی را که در بیش از هزار سال به سختی تغییر کرده است، سر دادند
[ترجمه ترگمان]کشیش ها و deacons مراسم عبادت را که در بیش از هزار سال به سختی تغییر کرده بودند، سر دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He acknowledges that liturgy is not a museum piece but needs to evolve as part of a living tradition.
[ترجمه گوگل]او تصدیق می کند که عبادت یک قطعه موزه نیست، بلکه باید به عنوان بخشی از یک سنت زنده تکامل یابد
[ترجمه ترگمان]او تصدیق می کند که مراسم عبادت فقط یک موزه نیست، بلکه باید به عنوان بخشی از یک سنت زنده تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Liturgy for that Sunday was the cornerstone of both prayer and reflection.
[ترجمه گوگل]عبادت برای آن یکشنبه سنگ بنای دعا و تأمل بود
[ترجمه ترگمان]The برای آن روز یکشنبه سنگ بنای هر دو دعا و انعکاس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More changes were made to the Holy Week liturgy.
[ترجمه گوگل]تغییرات بیشتری در عبادت هفته مقدس ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]تغییرات بیشتری در مراسم عبادت هفته مقدس صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But his hopes of superseding the liturgy with any such matter were doomed to failure.
[ترجمه گوگل]اما امیدهای او برای جانشینی مراسم مذهبی با چنین موضوعی محکوم به شکست بود
[ترجمه ترگمان]اما امید او از این بود که مراسم مذهبی را با چنین مسائلی از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Catechesis is an initiation into liturgy.
[ترجمه گوگل]تعلیم، آغازی برای عبادت است
[ترجمه ترگمان]Catechesis آغاز مراسم عبادت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. First, healing became a much more central activity, with much of the liturgy and preaching revolving around it.
[ترجمه گوگل]اول، شفا دادن به یک فعالیت بسیار محوری تبدیل شد، و بسیاری از مراسم عبادت و موعظه حول آن می چرخید
[ترجمه ترگمان]اول، درمان به یک فعالیت مرکزی بسیار بیشتر تبدیل شد، و بیشتر مراسم عبادت و موعظه در اطراف آن می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Within the limits of the canons' active pastoral life, Chrodegang stressed the communal liturgy.
[ترجمه گوگل]کرودگانگ در محدوده زندگی شبانی فعال کانونها بر عبادت عمومی تأکید کرد
[ترجمه ترگمان]در میان محدودیت های زندگی چوپانی فعال، Chrodegang بر مراسم عبادت عمومی تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The great cantors developed their own special variations on the liturgy, largely on the basis of folk tradition.
[ترجمه گوگل]خوانندگان بزرگ، عمدتاً بر اساس سنت عامیانه، تغییرات خاص خود را در مراسم عبادت ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]The بزرگ تغییرات خاص خود را در مراسم عبادت، تا حد زیادی براساس سنت محلی گسترش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Perhaps he could count on Paul Quinn, a stalwart of the 9: liturgy planning team.
[ترجمه گوگل]شاید بتواند روی پل کوین، یکی از اعضای تیم برنامه‌ریزی مراسم عبادت 9: حساب کند
[ترجمه ترگمان]شاید او بتواند روی پل کویین، یک عضو نیروی برنامه ریزی ۹: liturgy را حساب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مناجات نامه (اسم)
liturgy

ایین نماز (اسم)
liturgy

اداب نماز (اسم)
liturgy

انگلیسی به انگلیسی

• form of public worship; collection of prayers (songs, scriptures, etc.) that are used in a church service
the religious services that are carried out in a fixed way in the christian church are referred to as liturgy.
a liturgy is a particular form of religious service, usually one that is approved by the christian church.

پیشنهاد کاربران

بپرس