1. Traditional literary criticism has celebrated the growth of the vernacular as a vehicle for expression during the Renaissance.
[ترجمه گوگل]نقد ادبی سنتی رشد زبان بومی را به عنوان وسیله ای برای بیان در دوران رنسانس جشن گرفته است
[ترجمه ترگمان]نقد ادبی سنتی رشد زبان بومی را به عنوان وسیله نقلیه برای بیان در دوران رنسانس معرفی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقد ادبی سنتی رشد زبان بومی را به عنوان وسیله نقلیه برای بیان در دوران رنسانس معرفی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In literary criticism, the idea of the postmodern has scarcely taken hold at all.
[ترجمه گوگل]در نقد ادبی، ایده پست مدرن به ندرت جا افتاده است
[ترجمه ترگمان]در نقد ادبی، ایده فرامدرن به ندرت در دسترس قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نقد ادبی، ایده فرامدرن به ندرت در دسترس قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In a sense, the very institution of literary criticism is concrete testimony of this assumption.
[ترجمه گوگل]به یک معنا، خود نهاد نقد ادبی گواهی عینی بر این فرض است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، همان موسسه نقد ادبی شاهدی عینی بر این فرض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، همان موسسه نقد ادبی شاهدی عینی بر این فرض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Traditionally, literary criticism has paid little attention to questions of precise historical contextualisation.
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، نقد ادبی توجه کمی به مسائل مربوط به زمینه سازی دقیق تاریخی داشته است
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، نقد ادبی توجه کمی به سوالات دقیق تاریخی معطوف داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، نقد ادبی توجه کمی به سوالات دقیق تاریخی معطوف داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Yet, literary criticism, past as well as present, desires a fixed text.
[ترجمه گوگل]با این حال، نقد ادبی، چه در گذشته و چه در حال حاضر، متنی ثابت می خواهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، نقد ادبی، گذشته و نیز حال، خواهان یک متن ثابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، نقد ادبی، گذشته و نیز حال، خواهان یک متن ثابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Something similar is true of literary criticism.
[ترجمه گوگل]چیزی مشابه در نقد ادبی صادق است
[ترجمه ترگمان]چیزی شبیه به نقد ادبی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چیزی شبیه به نقد ادبی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This is literary criticism as we have since come to know it.
[ترجمه گوگل]این نقد ادبی است که ما از آن زمان با آن آشنا شده ایم
[ترجمه ترگمان]این نقد ادبی است زیرا ما از آن زمان به بعد آن را می شناسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نقد ادبی است زیرا ما از آن زمان به بعد آن را می شناسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Media criticism, a mass literary criticism using modern media means, must be faced properly.
[ترجمه گوگل]نقد رسانه ای، نقد ادبی جمعی با استفاده از ابزارهای مدرن رسانه ای، باید به درستی با آن مواجه شد
[ترجمه ترگمان]انتقاد رسانه ای، نقد ادبی جمعی با استفاده از ابزار رسانه مدرن، باید به درستی با آن مواجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انتقاد رسانه ای، نقد ادبی جمعی با استفاده از ابزار رسانه مدرن، باید به درستی با آن مواجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The literary criticism play an important role in research because it not only set in between literary theory and texture but also stand up with the foundation of literary history knowledges.
[ترجمه گوگل]نقد ادبی نقش مهمی در پژوهش ایفا می کند زیرا نه تنها بین نظریه ادبی و بافت قرار می گیرد، بلکه بر پایه دانش تاریخ ادبی نیز می ایستد
[ترجمه ترگمان]نقد ادبی نقش مهمی در پژوهش ایفا می کند، چرا که نه تنها بین تئوری ادبی و بافت ایجاد می شود بلکه پایه و اساس تاریخ ادبی knowledges را نیز در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقد ادبی نقش مهمی در پژوهش ایفا می کند، چرا که نه تنها بین تئوری ادبی و بافت ایجاد می شود بلکه پایه و اساس تاریخ ادبی knowledges را نیز در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In literary criticism the traditionalists were more articulate and aggressive.
[ترجمه گوگل]در نقد ادبی، سنت گرایان خوش بیان و تهاجمی تر بودند
[ترجمه ترگمان]در نقد ادبی سنت گرایان more و aggressive بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نقد ادبی سنت گرایان more و aggressive بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Many terms have traditionally been used in literary criticism.
[ترجمه گوگل]اصطلاحات بسیاری به طور سنتی در نقد ادبی به کار رفته است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اصطلاحات به طور سنتی در انتقاد ادبی به کار رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اصطلاحات به طور سنتی در انتقاد ادبی به کار رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She has published more than 20 books including novels, poetry and literary criticism.
[ترجمه گوگل]از او بیش از 20 عنوان کتاب شامل رمان، شعر و نقد ادبی منتشر شده است
[ترجمه ترگمان]او بیش از ۲۰ کتاب از جمله رمان، شعر و نقد ادبی منتشر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او بیش از ۲۰ کتاب از جمله رمان، شعر و نقد ادبی منتشر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In a longer perspective, the contribution of Marxists to literary criticism is considerable.
[ترجمه گوگل]در یک چشم انداز طولانی تر، سهم مارکسیست ها در نقد ادبی قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]در یک چشم انداز دیگر، کمک مارکسیست های در زمینه نقد ادبی قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در یک چشم انداز دیگر، کمک مارکسیست های در زمینه نقد ادبی قابل توجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In all about fifty articles could be classed as literary criticism.
[ترجمه گوگل]در مجموع حدود پنجاه مقاله را می توان در زمره نقد ادبی قرار داد
[ترجمه ترگمان]در همه حدود پنجاه مقاله را می توان به عنوان انتقاد ادبی دسته بندی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در همه حدود پنجاه مقاله را می توان به عنوان انتقاد ادبی دسته بندی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But then Hugo Gonzales mentioned that he some-times thought of writing a book of literary criticism.
[ترجمه گوگل]اما سپس هوگو گونزالس گفت که او گاهی اوقات به نوشتن کتاب نقد ادبی فکر می کند
[ترجمه ترگمان]اما در آن هنگام هوگو گونزالس به این نکته اشاره کرد که چند بار به فکر نوشتن کتابی از نقد ادبی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در آن هنگام هوگو گونزالس به این نکته اشاره کرد که چند بار به فکر نوشتن کتابی از نقد ادبی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید