• : تعریف: abbreviation of "literature," writings such as dramas, poems, novels, essays, and stories, esp. those that have lasting artistic value.
( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of light • مشابه: alight
( verb )
• : تعریف: a past tense and past participle of light
جمله های نمونه
1. she lit a fire to reduce the chill
برای کاستن سرما آتش روشن کرد.
2. her face lit up at the sight of her child
با دیدن فرزندش چهره اش روشن تر شد.
3. the hall was lit with little electrics
تالار توسط لامپ های کوچک برقی روشن شده بود.
4. with his teeth he nipped the cigar's end and then lit it
با دندان ته سیگار برگ را کند و سپس آن را روشن کرد.
5. A sudden glare of headlights lit the driveway.
[ترجمه گوگل]تابش ناگهانی چراغهای جلو، خیابان را روشن کرد [ترجمه ترگمان]نور چراغ های جلوی اتومبیل را روشن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He ignored all the 'No Smoking' signs and lit up a cigarette.
[ترجمه ترگمان] همه علایئم سیگار کشیدن را نادیده گرفت و سیگاری آتش زد
|
[ترجمه گوگل]او تمام تابلوهای «سیگار ممنوع» را نادیده گرفت و سیگاری روشن کرد [ترجمه ترگمان]همه علایم سیگار کشیدن را نادیده گرفت و سیگاری آتش زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Mother lit the gas and began to cook the dinner.
[ترجمه آمل خ] مادر بزرگ گاز را روشن کرد وبرای پختن شام شروع کرد
|
[ترجمه ###] مادر گاز را روشن کرد و برای درست کردن شام آماده شد
|
[ترجمه گوگل]مادر گاز را روشن کرد و شروع به پختن شام کرد [ترجمه ترگمان]مادر گاز را روشن کرد و شروع به پخت شام کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The pressure lamp lit up the tent.
[ترجمه هادی سعادت] چراغ توری ( چراغ زنبوری ) چادر را روشن کرد
|
[ترجمه گوگل]چراغ فشار چادر را روشن کرد [ترجمه ترگمان]چراغ فشار چادر را روشن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The speaker lit into the government for its tax bill.
[ترجمه گوگل]سخنران برای لایحه مالیاتی دولت را روشن کرد [ترجمه ترگمان]سخنگو برای لایحه مالیات خود به دولت چراغ سبز نشان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The room was lit by spotlights.
[ترجمه گوگل]اتاق با نورافکن روشن شده بود [ترجمه ترگمان]اتاق با نور spotlights روشن شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They lit a torch and set fire to the chapel's thatch.
[ترجمه گوگل]مشعل روشن کردند و کاهگل نمازخانه را آتش زدند [ترجمه ترگمان]مشعلی را روشن کردند و به بام نمازخانه کلیسا شلیک کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He lit a cigarette and perched on the corner of the desk.
[ترجمه گوگل]سیگاری روشن کرد و گوشه میز نشست [ترجمه ترگمان]سیگاری روشن کرد و روی میز نشست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He lit a cigarette and handed it to her.
[ترجمه گوگل]سیگاری روشن کرد و به او داد [ترجمه ترگمان]سیگاری روشن کرد و به او داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Nowadays, houses are mostly lit by electricity.
[ترجمه گوگل]امروزه خانه ها بیشتر با برق روشن می شوند [ترجمه ترگمان]این روزها خانه ها اغلب با برق روشن می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[ریاضیات] وصل
انگلیسی به انگلیسی
• illuminated, made light; aflame metric unit of capacity writings having lasting artistic value (i.e. poems, novels, essays, etc.); body of writing from a particular country (or time period, etc.); body of writing dealing with a certain subject; literary work; any printed material; profession of a writer
پیشنهاد کاربران
Lit یعنی خیلی خفن و اسمی ؛ مثلا میگن I love this music , its so lit من این آهنگرو خیلی دوست دارم؛ خداست این معنی اصطلاحشه که برای چیزی که خیلی عالی باشه بکار میره .
When someone is “lit, ” it means they are heavily intoxicated or drunk. This term is often used to describe someone who is having a great time while under the influence. شخصی که به شدت مست یا تحت تاثیر مصرف مواد مخدر است. این اصطلاح اغلب برای توصیف شخصی استفاده می شود که در حالی که تحت تأثیر قرار دارد، اوقات خوبی را سپری می کند. ... [مشاهده متن کامل]
نشئه، پاتیل مثال ها؛ “After a few shots, he was completely lit. ” At a party, someone might say, “Let’s get lit tonight!” A friend might comment, “She was so lit last night, she couldn’t even walk
روشن مثال: She lit a candle to create a cozy atmosphere. او یک شمع را روشن کرد تا یک محیط دوستانه ایجاد کند.
When something is “lit, ” it means it is exciting, amazing, or very cool. It can be used to describe a party, a performance, or anything that is enjoyable and energetic. وقتی چیزی "lit" است، به این معنی است که هیجان انگیز، شگفت انگیز یا بسیار جالب است. می توان از آن برای توصیف یک مهمانی، یک اجرا یا هر چیزی که لذت بخش و پرانرژی است استفاده کرد. ... [مشاهده متن کامل]
That concert last night was so lit! I’m going to a lit party tonight! This song is straight fire, it’s so lit!
intoxicated, boozy, canned, disguised, drunk, inebriated, lushed, muddled, pixilated, plastered زمان گذشته فعلlight lit ( light ) : پست دیدبانی در شب، علوم نظامی: پست استراق سمع
معرکه
You are so lit خیلی خفنی
روشن شد روشن کرد Trump summoned the mob assembled the mob and lit the flame of this attack referring to the January six assault ترامپ اوپاش رو فراخواند تا جمع بشن و آتش رو روشن کرد یا آتیش به پا کرددر طی حمله در روز ۶ژانویه
شکل دوم و سوم فعل lightبه معنی روشن ( روشن کردن )
روشن کردن ( شمع )
روشن کردن ( سیگار )
مست یا نعشه، بر اثر مصرف زیاد مشروبات یا مواد مخدر
سوزاندن
. E. g a detour that directs you through narrow, dimly lit streets