فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: listens, listening, listened
مشتقات: listener (n.)
عبارات: listen in
حالات: listens, listening, listened
مشتقات: listener (n.)
عبارات: listen in
• (1) تعریف: to make an effort to hear.
• مترادف: attend
• مشابه: hark, hearken
• مترادف: attend
• مشابه: hark, hearken
- If you listen, you can hear the sound of the waterfall even from this distance.
[ترجمه گوگل] اگر گوش کنید، حتی از این فاصله هم صدای آبشار را می شنوید
[ترجمه ترگمان] اگر گوش کنی، صدای آبشار را حتی از دور هم می شنوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اگر گوش کنی، صدای آبشار را حتی از دور هم می شنوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to pay attention to (something) while hearing.
• مترادف: attend, hark, hearken, heed
• مشابه: mind, obey, tune in
• مترادف: attend, hark, hearken, heed
• مشابه: mind, obey, tune in
- I'm talking to you; will you please listen this time?
[ترجمه Mmm] دارم با تو صحبت میکنم، میشه الان گوش کنی؟|
[ترجمه گوگل] من با تو صحبت میکنم؛ لطفا این بار گوش کنید؟[ترجمه ترگمان] من دارم با تو حرف می زنم، میشه این دفعه گوش کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There wasn't anything good on TV, so we just listened to music.
[ترجمه گوگل] هیچ چیز خوبی در تلویزیون وجود نداشت، بنابراین ما فقط به موسیقی گوش دادیم
[ترجمه ترگمان] تلویزیون خوب نبود، برای همین به موسیقی گوش دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تلویزیون خوب نبود، برای همین به موسیقی گوش دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to wait expectantly for a certain sound (fol. by for).
• مشابه: anticipate, wait
• مشابه: anticipate, wait
- I'm listening for her footsteps.
[ترجمه گوگل] دارم به قدم هایش گوش می دهم
[ترجمه ترگمان] من به صدای پای او گوش می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من به صدای پای او گوش می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید