lisp

/ˈlɪsp//lɪsp/

معنی: شلی زبان، نوک زبانی صحبت کردن، شل و سرزبانی تلفظ کردن
معانی دیگر: با زبان شل گفتن (یا حرف زدن یا تلفظ کردن: مثلا مانند کودکان s را همچون th تلفظ کردن)، کلته داشتن، لکنت داشتن، نوک زبانی حرف زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a speech defect in which "s" is pronounced like the "th" sound in "thick" and "z" is pronounced like the "th" sound in "this".

(2) تعریف: the action, habit, or sound of uttering these pronunciations.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: lisps, lisping, lisped
مشتقات: lispingly (adv.), lisper (n.)
• : تعریف: to utter or speak with a lisp.

جمله های نمونه

1. she affected a lisp
او وانمود کرد زبانش شل است.

2. he has a bad lisp
خیلی نوک زبانی حرف می زند.

3. We should help those students who lisp.
[ترجمه گوگل]ما باید به دانش آموزانی کمک کنیم که لحن می گویند
[ترجمه ترگمان]ما باید به آن دسته از دانش آموزانی که زبان به لب دارند کمک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She speaks with a slight lisp.
[ترجمه گوگل]با لحن خفیفی صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]با صدای خفیفی شروع به حرف زدن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has a slight lisp.
[ترجمه گوگل]او یک لب خفیف دارد
[ترجمه ترگمان]لکنت زبان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. LISP is the standard research tool of artificial intelligence scientists in the United States.
[ترجمه گوگل]LISP ابزار تحقیقاتی استاندارد دانشمندان هوش مصنوعی در ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]LISP ابزار تحقیقاتی استاندارد دانشمندان هوش مصنوعی در ایالات متحده آمریکاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She spoke with a slight lisp.
[ترجمه گوگل]با لحن خفیفی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]با صدای خفیفی شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its note had none of the lisp of a flute but was bell-like in its clarity.
[ترجمه گوگل]نت آن هیچ صدای فلوت نداشت، اما در وضوح آن زنگ مانند بود
[ترجمه ترگمان]این نت هیچ یک از نوک زبانی که نوک زبانش بود، چیزی شبیه فلوت به گوش نمی رسید، اما به وضوح در آن طنین می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Henry's lisp is so endearing.
[ترجمه گوگل]لب های هنری خیلی دوست داشتنی است
[ترجمه ترگمان]زبان lisp خیلی دوست داشتنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The man with the lisp joined him.
[ترجمه گوگل]مرد لبو به او پیوست
[ترجمه ترگمان]مردی که نوک زبانش بود به او ملحق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He spoke with a slight lisp and greeted Louis with respect but without subservience.
[ترجمه گوگل]با لحن ملایمی صحبت کرد و با احترام اما بدون تسلیم به لویی سلام کرد
[ترجمه ترگمان]با اندکی لکنت زبان صحبت کرد و با احترام، اما بدون تملق، به لویی سلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had a slight lisp that used to be more pronounced.
[ترجمه گوگل]او یک لب خفیف داشت که قبلاً برجسته تر بود
[ترجمه ترگمان]کلماتی را که قبلا ادا کرده بود به زبان آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you call cons on nil, Lisp treats nil as an empty list and builds a list of one element.
[ترجمه گوگل]اگر منفی ها را روی nil فراخوانی کنید، Lisp nil را به عنوان یک لیست خالی در نظر می گیرد و لیستی از یک عنصر ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]اگر شما cons را صفر خطاب کنید، لیسپ به عنوان یک لیست خالی با صفر رفتار می کند و فهرستی از یک آلمان را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the limit case, by writing a Lisp interpreter in the less powerful language.
[ترجمه گوگل]در حالت محدود، با نوشتن یک مفسر Lisp به زبان کمتر قدرتمند
[ترجمه ترگمان]در حالت حدی، با نوشتن یک مترجم لیسپ در زبان less کم تر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The first functional language was LISP written by John McCarthy 1 in the late 1950 s.
[ترجمه گوگل]اولین زبان کاربردی LISP بود که توسط جان مک کارتی 1 در اواخر دهه 1950 نوشته شد
[ترجمه ترگمان]اولین زبان تابعی توسط جان مک کارتی ۱ در اواخر دهه ۱۹۵۰ نوشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شلی زبان (اسم)
lisp

نوک زبانی صحبت کردن (فعل)
lisp

شل و سر زبانی تلفظ کردن (فعل)
lisp

کلمات اختصاری

عبارت کامل: List Processing
موضوع: کامپیوتر
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولاً برای پردازش داده هائی است که شامل لیست هائی می باشند. مخصوصاً مناسب دستکاری متن و تجزیه و تحلیل آن است. یک زبان عمومی است که برای حل مسائل هوش مصنوعی به کار می رود.

تخصصی

[کامپیوتر] یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا برای پردازش داده هایی است که شامل لیستهایی میباشد List Processing
[کامپیوتر] فهرست پرداز - زبانی در برنامه نویسی که در اواخر دهه ی 50 در MIT تحت راهنمایی آقای جان مک کارتی ساخته شد . با توجه به توانایی مدیریت ساختارهای داده ای پیچیده به روشی آسان، زبان لیسپ برای تحقیقات هوش مصنوعی برنامه های پیچیده به کار می رود. برنامه ی لیسپ به دلیل تجمع پرانزهای بسته در انتهای برنامه، به آسانی قابل تشخیص است . تمام جمله های لیسپ و اکثر ساختارهای داده ی لیسپ، فهرستهیا پیوندی هستند که به صورت فهرستی از عناصر در پرانتزهای بسته در انتهای برنامه، به آسانی قابل تشخیص است. تمام جمله های لیسپ و اکثر ساختارهای داده ی لیسپ، فهرستهای پیوندی هستند که به صورت فهرستی از عناصر در پرانتزها نوشته شده اند ( نگاه کنید به linked list ) . برنامه نویسان از طریق تعریف جملات خود ( توابع حقیقی) بر حسب جمله های تعریف شده ی قبلی، برنامه ی کاملی را می سازند . مثلاً تابعی که فاکتوریل X را محاسبه می کند، به این ترتیب است: (DEFUN FACTORIAL )X( ) IF ( =×0 ) 1 ) * FACTORIAL ) - X 1 )))) با توجه به انگلیسی : « این تعریف تابعی به نام FACTORIAL است که پارامتر آن X است. اگر X صفر باشد، فاکتوریل آن 1 و در غیر این صورت، فاکتوریل آن برابر X فاکتوریل X-1 است » . کلمه ی کلیدی IF مانند یک جمله ی پاسکال if-then-else است . و بارها خود را فرا می خواند . در لیسپ برای بیان تکرار از توابع « خود فراخوانی » ( recursive ) مانند تابع فوق استفاده می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• language for processing lists, language for text processing (computers)
speech impairment in which the letters "s" and "z" are incorrectly pronounced
speak with lisp, pronounce the sounds "s" and "z" as "th"
someone with a lisp pronounces the sounds `s' and `z' as if they were `th'. for example, they say `thing' instead of `sing'.
if someone lisps, they speak with a lisp.

پیشنهاد کاربران

گرفتن زبان، قادر به درست صحبت کردن نبودن، شل بودن زبان
اولین زبان برنامه نویسی پرکاربرد که برای برنامه های هوش مصنوعی ایجاد شد و در سال 1959 ظاهر شد! مک کارتی و همکاران

بپرس