liquidity

/lɪˈkwɪdəti//lɪˈkwɪdɪti/

معنی: سیالیت، تسویه پذیری، حالت میعان، قابلیت تبدیل به پول، ابگون پذیری
معانی دیگر: (بازرگانی) نقدینگی، قدرت پرداخت بدهی ها، آب واری، آبگونگی، مایع بودن، میعان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or quality of being liquid.

(2) تعریف: the ability of a business to operate without borrowing or selling off its capital assets.

(3) تعریف: in finance, the quality of a market in which buying and selling can occur without great changes in price.

جمله های نمونه

1. a bank that has recently increased its liquidity
بانکی که اخیرا نقدینگی خود را زیاد کرده است

2. The company maintains a high degree of liquidity.
[ترجمه گوگل]این شرکت از نقدینگی بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]شرکت میزان بالایی از نقدینگی را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Financial institutions must maintain sufficient liquidity to meet the demands of depositors.
[ترجمه گوگل]موسسات مالی باید نقدینگی کافی برای پاسخگویی به مطالبات سپرده گذاران را حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]موسسات مالی باید نقدینگی کافی را حفظ کنند تا مطالبات سپرده گذاران را برآورده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But they must always have sufficient liquidity to cover the possibility of any withdrawals.
[ترجمه گوگل]اما همیشه باید نقدینگی کافی برای پوشش احتمال هرگونه برداشت داشته باشند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها همیشه باید به اندازه کافی نقدینگی لازم را داشته باشند تا امکان هر گونه عقب نشینی را پوشش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The company has good liquidity.
[ترجمه گوگل]شرکت نقدینگی خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت نقدینگی خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Secondly, banks must maintain an adequate degree of liquidity, i. e. cash, to meet customers' cash withdrawals.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، بانک‌ها باید میزان نقدینگی کافی را حفظ کنند ه پول نقد، برای برآورده کردن برداشت های نقدی مشتریان
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، بانک ها باید میزان کافی از نقدینگی را حفظ کنند ای پول نقد، تامین پول نقد مشتری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The initial increase in liquidity from the sale of government securities to the banking sector is given by item
[ترجمه گوگل]افزایش اولیه نقدینگی حاصل از فروش اوراق بهادار دولتی به بخش بانکی به صورت اقلامی است
[ترجمه ترگمان]افزایش اولیه نقدینگی از فروش اوراق بهادار دولتی به بخش بانکداری به وسیله مورد نظر می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now investors place less trust in liquidity and more in their own judgment about a security's risks and potential return.
[ترجمه گوگل]اکنون سرمایه گذاران اعتماد کمتری به نقدینگی دارند و بیشتر به قضاوت خود در مورد ریسک ها و بازده احتمالی اوراق بهادار اعتماد دارند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر سرمایه گذاران اعتماد کمتری به نقدینگی و در قضاوت خودشان در مورد خطرات و بازده بالقوه آن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This assumes that banks have surplus liquidity in the first place.
[ترجمه گوگل]این فرض بر این است که بانک ها در وهله اول نقدینگی مازاد دارند
[ترجمه ترگمان]این فرض می کند که بانک ها در وهله اول نقدینگی مازاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Under or over liquidity is an unsatisfactory position for individual banks within the system.
[ترجمه گوگل]کمبود نقدینگی یا بیش از حد نقدینگی، وضعیت رضایت بخشی برای بانک های منفرد در سیستم است
[ترجمه ترگمان]تحت کنترل و یا بیش از حد نقدینگی، یک موقعیت رضایت بخش برای بانک های مجزا در داخل سیستم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Individual banks and discount houses can alleviate liquidity shortages through these markets without the Bank having an opportunity to influence rates.
[ترجمه گوگل]بانک‌ها و خانه‌های تخفیف می‌توانند کمبود نقدینگی را از طریق این بازارها کاهش دهند، بدون اینکه بانک فرصتی برای تأثیرگذاری بر نرخ‌ها داشته باشد
[ترجمه ترگمان]بانک های خصوصی و خانه های تخفیف می تواند کمبود نقدینگی را از طریق این بازارها بدون اینکه بانک فرصتی برای نفوذ به نرخ را داشته باشد، کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Banks may keep surplus liquidity to help them resist a squeeze.
[ترجمه گوگل]بانک‌ها ممکن است نقدینگی مازاد را حفظ کنند تا به آنها در مقاومت در برابر فشار کمک کنند
[ترجمه ترگمان]بانک ها ممکن است نقدینگی مازاد را حفظ کنند تا به آن ها کمک کند در برابر فشار مقاومت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Finally, banks' liquidity can be reduced directly by techniques such as special deposits.
[ترجمه گوگل]در نهایت، نقدینگی بانک ها را می توان به طور مستقیم با تکنیک هایی مانند سپرده های ویژه کاهش داد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، نقدینگی بانک ها را می توان به طور مستقیم با تکنیک هایی همچون سپرده ویژه کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The liquidity of an asset is the ease with which it can be converted into cash without loss.
[ترجمه گوگل]نقدشوندگی یک دارایی سهولت تبدیل آن به پول نقد بدون ضرر است
[ترجمه ترگمان]نقدینگی یک دارایی، سهولت تبدیل آن به پول نقد بدون از دست دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Banks, being prepared to operate with a lower liquidity ratio, were only too pleased to supply the credit being demanded.
[ترجمه گوگل]بانک ها که آماده فعالیت با نسبت نقدینگی پایین تر بودند، از تامین اعتبار مورد تقاضا بسیار خرسند بودند
[ترجمه ترگمان]بانک ها، که برای فعالیت با نسبت نقدینگی کم تر آماده بودند، تنها از تامین اعتبار مورد تقاضا بسیار راضی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیالیت (اسم)
fluidity, liquidity

تسویه پذیری (اسم)
liquidity

حالت میعان (اسم)
liquidity

قابلیت تبدیل به پول (اسم)
liquidity

ابگون پذیری (اسم)
liquidity

تخصصی

[حسابداری] نقدینگی
[حقوق] نقدینگی، میعان
[ریاضیات] نقدینگی، توانایی پرداخت بدهی، میعان

انگلیسی به انگلیسی

• quality or state of being liquid; interchangeability of assets and money
liquidity is having enough cash, or things that can easily be converted into cash, to pay any debts or sudden needs; a technical term in economics.

پیشنهاد کاربران

Liquidity refers to how easily an investment can be bought or sold without causing significant price changes. It is a measure of how quickly an asset can be converted into cash.
نقدشوندگی/Liquidity به این اشاره دارد که چگونه می توان یک سرمایه گذاری را بدون ایجاد تغییرات قابل توجه قیمت، خرید یا فروخت.
...
[مشاهده متن کامل]

این معیاری است که نشان می دهد با چه سرعتی می توان یک دارایی را به پول نقد تبدیل کرد.
مثال؛
Stocks listed on major exchanges usually have high liquidity, meaning they can be bought or sold quickly.
A financial analyst might say, “Investors should consider the liquidity of an investment before making a purchase. ”
In a discussion about real estate, someone might mention, “Commercial properties often have lower liquidity compared to residential properties. ”

[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
نقدینگی
به تبدیل دارایی یا رمزارز به فیات یا معادل آن اشاره دارد.
نقدپذیری
فکر نمی کنم به معنای نقدینگی در معنای تخصصی خود در امور مالی باشه. Liquidity در واقع به معنای پولیه که در دست دارید و در برابر credit قرار می گیره.
به هیچ عنوان معنای نقدینگی نمی دهد. نقدینگی یعنی وجه نقد.
در واقع به معنای نقدشوندگی است. یعنی سرعت تبدیل یک دارایی به نقدینگی ( به وجه نقد )
بسیار اشتباه رایجی است.
⁦✔️⁩ نقدشوندگی - قابلیت تبدیل به پول
e. g.
1 ) Sunac China Holdings Ltd
Chinese developer Sunac seeks to avoid Evergrande contagion
Hong Kong - listed group denies asking government for liquidity relief and buys back $34m of its bonds
...
[مشاهده متن کامل]

2 ) Companies such as Smurfit Kappa have highlighted that valuation gap in seeking to move their primary listings to New York. Weaker liquidity is also blamed for London missing out on big listings, such as that of UK chipmaker Arm last year.

مایع مانند
نقدینگی
درجه نقد شوندگی دارائی
درجه ای که میتوان دارائی را در بازار آب کرد و به پول نقد تبدیل نمود.
نقدینگی
گردش پذیری
نقدشوندگی

بپرس