1. You can liquefy the carbon dioxide to separate it from the other constituents.
[ترجمه گوگل]می توانید دی اکسید کربن را به صورت مایع درآورید تا از سایر اجزای تشکیل دهنده جدا شود
[ترجمه ترگمان]شما می توانید کربن دی اکسید را تمیز کنید تا آن را از اجزای دیگر جدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Above a certain temperature it is impossible to liquefy a gas.
[ترجمه گوگل]بالاتر از یک دمای معین، غیرممکن است که یک گاز را به مایع تبدیل کنیم
[ترجمه ترگمان]در دمای معینی گاز کردن گاز غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Meanwhile, in a blender, liquefy the cottage cheese and milk.
[ترجمه گوگل]در همین حین در مخلوط کن پنیر و شیر را مایع کنید
[ترجمه ترگمان]در همین حال، در یک مخلوط کن آن پنیر و شیر کلبه را تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. To liquefy them for storage in propellant tanks, a considerable amount of electrical energy must be expended to run refrigeration equipment.
[ترجمه گوگل]برای مایع کردن آنها برای ذخیره در مخازن سوخت، مقدار قابل توجهی انرژی الکتریکی باید برای راه اندازی تجهیزات تبرید صرف شود
[ترجمه ترگمان]برای نگهداری آن ها در مخازن سوخت، مقدار قابل توجهی از انرژی الکتریکی باید برای راه اندازی تجهیزات یخچال صرف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Some gases liquefy at cold temperatures.
[ترجمه گوگل]برخی از گازها در دماهای سرد مایع می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی گازها در دمای سرد نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Gases liquefy under pressure.
7. In a food processor, liquefy the tomato, tomato paste and cucumber.
[ترجمه گوگل]در غذاساز، گوجه فرنگی، رب گوجه فرنگی و خیار را مایع کنید
[ترجمه ترگمان]در یک پردازنده مواد غذایی، گوجه فرنگی، خمیر گوجه فرنگی و خیار را تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The minimum pressure required to liquefy a gas at its critical temperature is its critical pressure.
[ترجمه گوگل]حداقل فشار لازم برای مایع شدن یک گاز در دمای بحرانی آن، فشار بحرانی آن است
[ترجمه ترگمان]حداقل فشار مورد نیاز برای تر کردن گاز در دمای بحرانی آن، فشار بحرانی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There were be reduced liquefy and vanish on CT scan of the remaining tumors after thermochemotherapy.
[ترجمه گوگل]در سی تی اسکن تومورهای باقیمانده پس از ترموشیمی درمانی کاهش مایع و ناپدید شدن وجود داشت
[ترجمه ترگمان]There تر می شود و در سی تی اسکن از تومور باقی مانده پس از thermochemotherapy ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A process that is used to liquefy nitrogen.
[ترجمه گوگل]فرآیندی که برای مایع سازی نیتروژن استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]فرآیندی که برای تمیز کردن نیتروژن مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To liquefy or reduce to a plastic state by heating; melt.
[ترجمه گوگل]مایع شدن یا تبدیل شدن به حالت پلاستیکی با حرارت دادن ذوب شدن
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن و یا کاهش دادن به حالت پلاستیک با حرارت دادن؛ ذوب شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Based on the characteristics of liquefaction reaction, an liquefy all kinds of biomass was designed.
[ترجمه گوگل]بر اساس ویژگیهای واکنش روانگرایی، مایعی برای انواع زیست توده طراحی شد
[ترجمه ترگمان]با توجه به ویژگی های واکنش روانگرایی، تمیز نگهداشتن همه انواع زیست توده طراحی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Its purpose is to liquefy the semen to release sperm, freeing them to fertilize an egg.
[ترجمه گوگل]هدف آن این است که مایع منی را برای آزاد کردن اسپرم آزاد کند و آنها را برای بارور کردن تخمک آزاد کند
[ترجمه ترگمان]هدف آن تر کردن منی برای آزاد کردن اسپرم، آزاد کردن آن ها برای بارور کردن یک تخم مرغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید