• : تعریف: a cosmetic for coloring the lips, usu. in stick form in a tubular container.
جمله های نمونه
1.
روژلب
2. her lipstick on the brim of the cup
جای ماتیک او بر لبه ی فنجان
3. She put on a quick dab of lipstick and rushed out.
[ترجمه گوگل]سریع رژ لب زد و با عجله بیرون رفت [ترجمه ترگمان]او تکه ای از ماتیک را روی لب گذاشت و بیرون رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She touched up her lipstick and brushed her hair.
[ترجمه گوگل]رژ لبش را کشید و موهایش را برس کشید [ترجمه ترگمان]رژ لبش را لمس کرد و موهایش را نوازش کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She combed her hair and put on some lipstick.
[ترجمه Atena] او موهایش را شانه زد و رژلب زد
|
[ترجمه گوگل]موهایش را شانه کرد و مقداری رژ لب زد [ترجمه ترگمان]موهایش را شانه زد و رژلب زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Use over your favourite lipstick to add extra gloss.
[ترجمه گوگل]برای افزودن براقیت بیشتر از روی رژ لب مورد علاقه خود استفاده کنید [ترجمه ترگمان]از رژلب مورد علاقه خود برای اضافه کردن برق اضافه استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lipstick and hair conditioner are cosmetics.
[ترجمه گوگل]رژ لب و نرم کننده مو از لوازم آرایشی هستند [ترجمه ترگمان]نرم کننده مو و نرم کننده مو، لوازم آرایشی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. When a woman finds lipstick stains on her husband's clothing or unfamiliar condoms in his pocket, it brings out the worst in her.
[ترجمه گوگل]وقتی زنی لکه های رژ لب روی لباس شوهرش یا کاندوم های ناآشنا در جیب شوهرش پیدا می کند، بدترین حالت را در او ایجاد می کند [ترجمه ترگمان]وقتی یک زن، ماتیک را روی لباس های شوهرش پیدا می کند، یا کاندوم ناآشنا در جیبش، آن را از همه بدتر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She found lipstick on his shirts - the telltale sign that he was having an affair.
[ترجمه گوگل]رژ لب روی پیراهنهایش پیدا کرد - نشانهای که نشان میدهد او رابطه نامشروع داشت [ترجمه ترگمان]اون رژ گونه رو روی پیراهنش پیدا کرد که اون باه اش رابطه داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She put on her lipstick and then carefully blotted her lips with a tissue.
[ترجمه گوگل]رژ لبش را زد و سپس با احتیاط لب هایش را با دستمال پاک کرد [ترجمه ترگمان]او ماتیک خود را پوشید و با دقت لب هایش را با دستمال پاک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Helen's choice of lipstick was a good match for her skin-tone.
[ترجمه گوگل]انتخاب رژ لب هلن با رنگ پوست او همخوانی خوبی داشت [ترجمه ترگمان]انتخاب لاک ماتیک، با لحن صدایش هماهنگی خوبی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Caroline pouts her lips when she's putting on lipstick.
[ترجمه گوگل]کارولین وقتی رژ لب میزند لبهایش را بیرون میزند [ترجمه ترگمان]وقتی ماتیک لب می کند، کارولین لبش را قورت می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Lipstick often comes off on wine glasses.
[ترجمه گوگل]رژ لب اغلب روی لیوان های شراب جدا می شود [ترجمه ترگمان]ماتیک معمولا روی شیشه های شراب اتفاق می افتد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She powdered her face and applied her lipstick and rouge.
[ترجمه گوگل]صورتش را پودر کرد و رژ لب و روژش را زد [ترجمه ترگمان]صورتش را پودر کرد و رژ گونه و رژ لبش را فشرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. This lipstick gives long-lasting rich colour.
[ترجمه گوگل]این رژلب رنگی غنی و ماندگار می دهد [ترجمه ترگمان]این رژلب رنگ غنی ماندگاری به شما می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ماتیک لب (اسم)
lipstick
مداد لب (اسم)
lipstick
تخصصی
[] دریاچه
انگلیسی به انگلیسی
• cosmetic used to color the lips lipstick is a coloured substance which women put on their lips. it comes in the form of a small stick.
پیشنهاد کاربران
lipstick 2 ( n ) liquid lipstick
lipstick 1 ( n ) ( lɪpstɪk ) =a substance made into a small stick, used for coloring the lips; a small stick of this substance, e. g. She was wearing bright red lipstick.