فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )حالات: lip-synchs, lip-syncs, lip-synching, lip-syncing, lip-synced, lip-synched
• : تعریف: to move the lips in synchronization with (recorded sound).
اسم ( noun )
• : تعریف: the act of moving one's lips in synchronization with recorded sound.
جمله های نمونه
1. He can lip sync but can't talk.
[ترجمه آشنا] او می تواند لب خوانی کند، اما نمی تواند صحبت کند
|
[ترجمه الناز] او میتواند لب بزند اما نمیتواند صحبت کند
|
[ترجمه گوگل]او می تواند لب را همگام کند اما نمی تواند صحبت کند [ترجمه ترگمان]او می تواند سینک شود اما نمی تواند حرف بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You can say that when kiss we get lip sync.
[ترجمه گوگل]می توان گفت که هنگام بوسیدن، همگام سازی لب ها انجام می شود [ترجمه ترگمان]شما می توانید بگویید که وقتی می بوسم را می بوسم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Moxy's best trick is that he can lip sync automatically.
[ترجمه گوگل]بهترین ترفند موکسی این است که می تواند به طور خودکار لب ها را همگام کند [ترجمه ترگمان]بهترین حقه Moxy این است که او می تواند به طور خودکار سینک شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I did this play blast version of lip sync piece during the learning of EL83
[ترجمه گوگل]من این نسخه پلی بلاست قطعه lip sync را در حین یادگیری EL83 انجام دادم [ترجمه ترگمان]من این بازی را در حین یادگیری of انجام دادم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. For your information(Sentence dictionary), I did not lip sync a single song in my concerts. It was pure hard work in the gym for that kind of stamina.
[ترجمه گوگل]برای اطلاع شما (فرهنگ جمله ها) من در کنسرت هایم حتی یک آهنگ را همگام نکردم برای آن نوع استقامت، کار سختی خالص در ورزشگاه بود [ترجمه ترگمان]برای اطلاعات شما (فرهنگ لغت نامه)، من حتی یک آهنگ را در کنسرت های ام هماهنگ نکردم این کار برای این نوع از بنیه به سختی کار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Rather than have true, realistic lip sync and eye blinks, Yoda would instead have more of a "jaw sync" and slower blinks.
[ترجمه گوگل]یودا به جای همگام سازی واقعی و واقعی لب ها و پلک زدن های چشمی، بیشتر از "همگام سازی فک" و پلک زدن های آهسته تر برخوردار است [ترجمه ترگمان]به جای آن، همگام سازی لبه ای واقعی و واقعی پلک می زند و به جای آن پلک بزند و پلک بزند و پلک بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lip Sync: Simultaneously precise recording of image and sound so that the sound appears to be accurately superimposed on the image, especially if a person is speaking toward the camera.
[ترجمه گوگل]Lip Sync: ضبط همزمان دقیق تصویر و صدا به طوری که به نظر می رسد صدا به طور دقیق روی تصویر قرار می گیرد، به خصوص اگر شخصی در حال صحبت به سمت دوربین باشد [ترجمه ترگمان]همگام سازی لبه ای: ثبت دقیق تصویر و صدا به گونه ای که صدا به طور دقیق بر روی تصویر قرار داده شود، به خصوص اگر فرد با دوربین صحبت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Chris covers the fundamental principles of lip sync and dialogue, from keying the audio track and breaking it down to phrasing and inflection.
[ترجمه گوگل]کریس اصول اساسی همگام سازی لب و دیالوگ را پوشش می دهد، از کلید زدن آهنگ صوتی و تجزیه آن گرفته تا عبارت و عطف [ترجمه ترگمان]کریس، اصول بنیادی همگام سازی و گفتگو را تحت پوشش قرار می دهد، از جمله وارد کردن مسیر صدا و شکستن آن به شکل عبارت و عبارت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Over all if my shot is scheduled for 5 days I will try to spend at least one day or more on the face and lip sync.
[ترجمه گوگل]در کل اگر واکسن من برای 5 روز برنامه ریزی شده باشد، سعی می کنم حداقل یک روز یا بیشتر را برای همگام سازی صورت و لب صرف کنم [ترجمه ترگمان]در صورتی که عکس من برای ۵ روز برنامه ریزی شده باشد، من سعی خواهم کرد حداقل یک روز یا بیشتر در صورت و یا سینک کردن لب خرج کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In this tutorial we will be stepping through the process of animating an audio voice-over using mask-driven lip sync animation in After Effects.
[ترجمه گوگل]در این آموزش ما مراحل متحرک سازی صدای صوتی را با استفاده از انیمیشن همگام سازی لب مبتنی بر ماسک در After Effects مرور خواهیم کرد [ترجمه ترگمان]در این برنامه آموزشی، ما از طریق فرآیند تولید صوت صوتی - بیش از حد استفاده از انیمیشن همگام سازی لبه ای محرک در After Effects استخراج شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Almost all the forums, blogs, discussions on the web about the lip sync on the Beijing 2008 Olympic Opening have now become inaccessible within China.
[ترجمه گوگل]تقریباً همه انجمنها، وبلاگها، بحثهای وب در مورد همگامسازی لب در افتتاحیه المپیک 2008 پکن اکنون در چین غیرقابل دسترس شدهاند [ترجمه ترگمان]تقریبا همه فروم ها، بلاگ ها، بحث هایی در مورد وب در مورد عدم هماهنگی لب در مسابقات المپیک ۲۰۰۸ پکن در حال حاضر در چین دور از دسترس شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I follow pretty much the same principles for the face and lip sync as I do for the rest of the body.
[ترجمه گوگل]من تقریباً همان اصول را برای همگام سازی صورت و لب دنبال می کنم که برای بقیه بدن انجام می دهم [ترجمه ترگمان]همان طور که برای بقیه بدن انجام می دهم، همان اصول را برای چهره و سینک خود دنبال می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You need to at least move your mouth to the words in order to lip sync, " one blogger wrote. "
[ترجمه گوگل]یکی از وبلاگ نویسان نوشت: حداقل باید دهان خود را به سمت کلمات حرکت دهید تا همگام سازی لب ها انجام شود [ترجمه ترگمان]یکی از وبلاگ نویس نوشت: \" شما باید حداقل دهان خود را به سمت کلمات حرکت دهید تا همگام سازی شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشنهاد کاربران
لباهنگ
لب زدن ، مثل دوبلاژ
این کلمه به معنی لب زدن روی یک آهنگ ( یا صدا ) است وقتی که اون صدا داره پخش میشه اما کلمه lip reading یعنی لب خوانی کنی و از طریق نگاه کردن به لب و دهن یک فرد بفهمی داره چی میگه و این دوتا کلمه یکی نیستند
لَبخوانیدَن. لبخونیدن ( عامیانه ) .
lip sync ( سینما و تلویزیون ) واژه مصوب: لب همگاهی تعریف: انطباق صدای ضبط شده با حرکات لب ها در تصویر، در هنگام ادای کلمات
لب خوانی کردن . آهنگ رو خواننده میخونه ولی صدای ضبط شده ش پخش میشه