liny

/liny//liny/

خط مانند، کشاسان، کشه مانند، باریک، نازک، خطسان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: linier, liniest
(1) تعریف: resembling a line; long and thin.

(2) تعریف: marked with lines; streaked.

انگلیسی به انگلیسی

• marked with lines; full of lines; resembling lines (also spelled liney)

پیشنهاد کاربران

بپرس