lintel

/ˈlɪntl̩//ˈlɪntl̩/

معنی: سنگ سردر، تیر سردر
معانی دیگر: (معماری: تیر بالای در و پنجره که بخشی از وزن بام را تحمل می کند) تیر سردر، نعل درگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a supporting horizontal beam at the top of a doorway or window.

جمله های نمونه

1. The tympanum is exceptionally large and, with the lintel below, depicts the Last Judgement.
[ترجمه گوگل]تمپانوم فوق العاده بزرگ است و با لنگه زیر، آخرین داوری را به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]tympanum به طور استثنایی بزرگ است و با lintel که در پایین قرار دارد، آخرین داوری را به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Each one has its silvery gray live-oak lintel, still supporting the column of lovely pink brick.
[ترجمه گوگل]هر کدام دارای لنگه بلوط خاکستری نقره ای رنگ هستند که همچنان ستونی از آجرهای صورتی دوست داشتنی را نگه می دارند
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها یک درگاهی روشن و نقره ای رنگ آن را دارد که هنوز از ستون آجری صورتی زیبا حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There was a stout lintel over the small trapezoidal windows and door; a thoroughly familiar smell of damp moss and fern.
[ترجمه گوگل]روی پنجره‌ها و درهای ذوزنقه‌ای کوچک یک لنگه محکم وجود داشت بوی کاملا آشنا از خزه و سرخس مرطوب
[ترجمه ترگمان]از پنجره های کوچک و پنجره های کوچک و در، بوی نسبتا آشنا خزه و سرخس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The defendant made a similar lintel but with a rear face inclined at 6 degrees from the vertical.
[ترجمه گوگل]متهم لنگه ای مشابه ساخت اما با صورت عقبی که 6 درجه از عمود متمایل شده بود
[ترجمه ترگمان]مدافع یک درگاهی مشابه درست کرد اما در قسمت عقب متمایل به ۶ درجه از عمودی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These building techniques are post and lintel, arch and vault, truss, and cantilever construction.
[ترجمه گوگل]این تکنیک های ساختمانی عبارتند از: پست و لنگه، طاق و طاق، خرپا و کنسول
[ترجمه ترگمان]این تکنیک های ساخت عبارتند از پست و lintel، طاق و طاق، truss و construction
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus the post and lintel frame was eventually created.
[ترجمه گوگل]بنابراین در نهایت قاب پست و لنگه ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه کادر پست و تیر در نهایت ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some of the monument's standing stones have lintel stones on top.
[ترجمه گوگل]برخی از سنگ‌های ایستاده این بنای تاریخی دارای سنگ‌های لنگه هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از سنگ های بزرگ بنا بر روی سنگ ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One of the characteristics of the post and lintel frame is that beams and columns support the load.
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های قاب پست و لنگر این است که تیرها و ستون ها بار را تحمل می کنند
[ترجمه ترگمان]یکی از ویژگی های قاب تیر و درگاه آن است که ستون ها و ستون ها از بار پشتیبانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Under the bed, on the lintel, in the barn - everywhere. But no sign of it.
[ترجمه گوگل]زیر تخت، روی لنگه، در انبار - همه جا اما هیچ نشانی از آن نیست
[ترجمه ترگمان]زیر تخت، روی سنگ سردر، در همه جا اما اثری از آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Morgenes had to grasp the door lintel to keep from toppling.
[ترجمه گوگل]مورگنس مجبور شد لنگه در را بگیرد تا از واژگونی جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم در را باز کنم تا از واژگون شدن جلوگیری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That Song Dynasty lintel etched with a frenzy of folk scenes?
[ترجمه گوگل]آن بالکن سلسله سونگ با دیوانگی از صحنه های عامیانه حک شده است؟
[ترجمه ترگمان]این آهنگ سرود سلسله سانگ با عصبانیت از صحنه های مردمی حکاکی شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One of the advantages of the post and lintel frame is its resistance to earthquakes.
[ترجمه گوگل]یکی از مزایای قاب پست و لنگه مقاومت آن در برابر زلزله است
[ترجمه ترگمان]یکی از مزایای چارچوب و چارچوب lintel مقاومت آن در برابر زلزله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The birds come in through a broken window and place their nest of mud and moss on a door lintel just inside.
[ترجمه گوگل]پرندگان از پنجره شکسته وارد می شوند و لانه گل و خزه خود را روی لنگه در درست داخل آن قرار می دهند
[ترجمه ترگمان]پرندگان از درون یک پنجره شکسته وارد می شوند و لانه گل و لای و خزه خود را در یک درگاهی درست داخل آن قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A bloody-mouthed mastiff tied by a chain to a lintel of a door snarled and barked.
[ترجمه گوگل]ماستیف دهان خون آلودی که با زنجیر به لنگه در بسته شده بود، خرخر کرد و پارس کرد
[ترجمه ترگمان]یک سگ نگهبان با دهان بسته با زنجیری به چارچوب در چوبی بسته و پارس کرد و پارس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنگ سردر (اسم)
lintel

تیر سردر (اسم)
lintel

تخصصی

[عمران و معماری] نعل درگاه - نعل درگاهی - تیر سردر - لنتو - تیر نعل
[زمین شناسی] تیر سردر، نعل درگاه

انگلیسی به انگلیسی

• horizontal piece above a door or window (part of a window frame or door frame)
a lintel is a piece of stone or wood over a door or window, which supports the bricks above the door or window; a technical term.

پیشنهاد کاربران

lintel ( مهندسی عمران )
واژه مصوب: تیر درگاهی
تعریف: تیری افقی که بالای هر بازشو مانند در و پنجره برای تحمل وزن قسمت بالادست کار گذاشته شود|||متـ . نعل‏درگاه
نعل درگاه

بپرس